جادۀ گِلآلود
روزی دو نفر راهب، به نامهای «تَن زَن»(Tan zan) و «اِدیکو»(Edi ko)، در جادهای پُر از گِل و لای، سفر […]
روزی دو نفر راهب، به نامهای «تَن زَن»(Tan zan) و «اِدیکو»(Edi ko)، در جادهای پُر از گِل و لای، سفر […]
روزی، یک استاد ذن بهنام «گاسان»(Ga san) از رهروی جوانی خواست، یک سطل آب سرد بیاورد، و در تشت حمام
قرنها پیش، در کشور ژاپن، فانوسهایی از خیزران و کاغذ میساختند و داخل آن شمع میگذاردند. شبی، یک مرد کور،
در روزهای اول دوران «میجی»(Mei ji)، کشتیگیر معروفی بهنام «ئو نَمی»(o nami)، به معنی امواج بزرگ میزیست.«ئو نمی» خیلی قوی
وقتی استاد ذن، «بان کی»(Ban kei) بدرود حیات گفت. مرد کوری که در نزدیکی دیر (محل عبادت راهبان) استاد میزیست،
زمانی استاد ذن، «بانکی»(Ban kei) در دیر (محل عبادت راهبان) «رییو مُن»(Ryu mon) موعظه میکرد. کمی آنطرفتر، یک مجتهد «شینشو»(Shin
استاد چینی ذن بهنام «هیآ کوجو»(Hua kujo) حتی در سن هشتاد سالگی نیز مثل رهروان خود، کار میکرد. او علفهای
دو راهب ذِن که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند، و از دیری به دیر دیگر سفر میکردند،
چینی شاد آنهایی که از محله های چینی در ایالات متحده آمریکا بازدید کرده باشند، چشمشان به مجسمه مرد چاقی
یکی از رهروان و شاگردان ذن خدمت استاد بان کی (Ban kei) آمد؛ شکایت کرد و گفت: استاد اخلاق بدی