قابلیتهای خود را افزایش دهید
من («جو هیامز»«Joe Hyams») اولین بار استادِ «کنپو کاراته»، آقای «اِد پارکر» را در سال «۱۹۵۲» میلادی در یک سالن […]
من («جو هیامز»«Joe Hyams») اولین بار استادِ «کنپو کاراته»، آقای «اِد پارکر» را در سال «۱۹۵۲» میلادی در یک سالن […]
«جیم لائو» استادِ هنر رزمی «وینگ چان»، بیست و هشت ساله است (۱۹۷۹) و قالبی مشابه قالب «بروس لی» دارد.
«برونیسلا کاپر»، شخصی که دو دهۀ قبل مرا («جو هیامز»«Joe Hyams») با هنرهای رزمی آشنا ساخته بود، مرا با عقیدههای
اکثر دروس «جیت کان دو»یِ من («جو هیامز»«Joe Hyams») با استاد «بروس لی» به اتفاق «استرلینگ سیلفانت»، که یکی از
روزی استاد «ذن» برای گردش و قدمزدن همراه یکی از شاگردانش بیرون رفت، روباهی را دید که در تعقیب خرگوشی
آرایشگر فقیری خیلی شاد بود، چون چیزی نداشت که نگرانش باشد. او آرایشگر دربار بود، و هر روز برای خدمت
«چوانگ تزو» یکی از مریدان «لائو»، سالها در شهری زندگی میکرد. اما روزی ناگهان به مریدانش گفت که باید آنجا
یکی از معلمان «اوکیناوا» که گاهگاهی نزد وی درس میآموختم ، استاد «ماتسو مورا» بود. در مورد ایشان داستان معروفی
روزی از روزها، یک سامورایی به نزد استاد افسانهای «میا موتو موساشی» رفت، و از او درخواست کرد که راه
در روزگاران قدیم، پادشاهی در کشور چین زندگی میکرد که مایل بود یک خروس جنگی بیمانند داشته باشد. او استادی