خجلت – داستان ذن
استاد «تندرای فو»(Tondrai Fu) شخصیتی دوگانه داشت، بدینصورتکه زمانی از تهدل به خنده در مورد یک واقعۀ شادیبرانگیز سخن میراند […]
استاد «تندرای فو»(Tondrai Fu) شخصیتی دوگانه داشت، بدینصورتکه زمانی از تهدل به خنده در مورد یک واقعۀ شادیبرانگیز سخن میراند […]
استادی پیر، به شاگردان خود آموخته بود که چگونه مردم در برابر واقعیتهای نامحسوس، با ناباوری برخورد مینمایند، و سعی
«اهورا ماتو»(Ahora matto) بهعنوان استادِ استادان ذن شناخته شده و از احترامی خاص برخوردار گردیده بود. پس از مدتی زندگی
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
شاگردانِ استادی جوان، هر روز از خوشپوشی و خوشبویی استاد خود تعریف میکردند. مردم عادی نیز، او را شیکپوشترین مردم
استاد «چوان بادزی»(Choan Badzi) برای تعلیم فلسفۀ چین، به دهکدهای دور افتاده به نام «سونیران»(Soniran) رفت، که مردمی سستعنصر و
استاد «سِر ماتو»(Ser matto) حالت اسرارآمیزی داشت. همواره هالهای از ابهام بر گِرد شخصیت او کشیده شده بود؛ به گونهای