ممکن است چراغ حقیقت خاموش شود – داستان ذن
شاگردی از مکتب «تِندای»(Ten dai) که از مکاتب فلسفی بودیسم است، به اقامتگاه استاد ذن، «گاسان»(Ga san) آمد، تا نزد […]
شاگردی از مکتب «تِندای»(Ten dai) که از مکاتب فلسفی بودیسم است، به اقامتگاه استاد ذن، «گاسان»(Ga san) آمد، تا نزد […]
یک شب که استاد ذن «شیچیری کوجون»(Shi chi ri Ko jun) آیات مقدّس میخواند، دزدی شمشیر بهدست، به کلبهاش وارد
رهروان ذن، عهد میبندند که، تا حد کشته شدن بهدست استاد، از آموختن دست برندارند. رسم بر این است که
«ذنگِتسو»(Zen get su) استاد بزرگ ذن، در دوران «تِ آنگ»(T`ang) در کشور چین میزیست. او پند و اندرزهای مفیدی برای
سالها پیش، در کشور چین، دو دوست بودند که یکی با استادی و مهارت چنگ مینواخت و دیگری با دقت
یک استاد ذن به نام «گِتان»(Gettan) که در سالهای آخر دوره «توکو گاوا»(Toku gawa) میزیست، همیشه میگفت: سه نوع رهرو
«ماتاجورو یاگیو»(Mata juro yagyo) فرزند یک شمشیرزن معروف بود. پدرش که دید، پسر، میانه و معمولی است و نمیتواند به
«هوشین»(Ho shin) استاد ذن، سالهای بسیار در چین زندگی میکرد. بعد به شمالشرقی ژاپن رفت تا به رهروان تعلیم دهد.
راهبهای (زنِ سالک بودایی) که در جستجوی روشنشدگی میکوشید، مجسّمۀ بودا را ساخت و آنرا با برگهای زرّین (ورق طلا)
روزی «بودا» به یک میمون گفت: «بیا شرط ببندیم. اگر خیلی زیرک و دانا هستی، از روی کف دست راست