به نام حضرت دوست، که هرچه هست و نیست، همه از آن اوست»
نهج الجامع (سخنان حکمت آموز جامع)
۱- یک ساعت تحقیقات برای کسب علم و معرفت و حقیقت در راه خدا، بهتر از هفتاد سال تفکر بدون علم و عمل و معرفت می باشد.
۲- سجاده مؤمن، باند پرواز به سوی ملکوت خداست.
۳- احمق ترین افراد کسی است که، دوست خوب و صادقی برای خودش نباشد (یعنی با خودش دشمن و قهر و غریبه باشد).
۴- گذشته، پلی برای موفقیت در آینده است.
۵- گذشته در نزد خردمندان، پلی محکم و استوار برای آینده و فردایی بهتر است.
۶- نگاه درونی مؤمن به دنیا، آیینه تمام نمای آخرت است.
۷- افراط و تفریط، دو فرمانده قدرتمند لشکریان شیطان بزرگ می باشند.
۸- از افراط و تفریط بپرهیزید؛ زیرا آن دو، از فرماندهان قدرتمند لشکریان شیطان بزرگ می باشند.
۹- هر چه در دنیا بکارید، در آخرت درو می کنید (هر چه در این دنیا بکاری، آنرا در آخرت درو می کنی).
۱۰- اعمالتان در کره خاکی، بازتابی می شود در آخرتتان (آخرتمان، بازتابی است از اعمالمان در کره خاکی).
۱۱- صمیمیت حقیقی و ایمان قوی، تنها از درون قلب سلیم انسان مؤمن، تراوش می کند.
۱۲- بوسیله شستشو دادن بدن با آب (وضو و غسل) به همراه نیت الهی، تمامی ناپاکی های بیرونی و درونی خود را از بین ببرید.
۱۳- هرگاه شک از طریق فکر وارد قلب گردد، ایمان و نور از قلب بیرون رود.
۱۴- اگر با یک سلول ارتباط برقرار کنید، مثل این است که با یک کهکشان ارتباط برقرار کرده اید.
۱۵- ذهن انسان آنقدر قویست، که به هر چه فکر کند، می تواند آنرا بسازد.
۱۶- ما باید یاد بگیریم که چیزی از مخلوقات خداوند نخواهیم، تا اگر آن چیز از طرف خداوند به ما داده شد، خوشحال شویم.
۱۷- اگر با درونتان ارتباط برقرار کنید، مثل این است که با درون انسانها ارتباط برقرار کرده اید.
۱۸- تجلی آگاهی و نور الهی، از تاریک ترین و عمیق ترین نقطه درون شخص پرهیزکار، به بیرون فوران کرده و شخص به روشن شدگی می رسد.
۱۹- به تعداد مخلوقات آفریده شده، راه کمال به سوی خداشناسی وجود دارد، و هر کسی به یک نحو و به اندازه ظرفیت خود، به آن دسترسی پیدا می نماید.
۲۰- برای رسیدن به خداوند حکیم و دانا، فقط دو قدم لازم است؛ یک قدم به طرف خود (خودشناسی) و قدم دوم به طرف خداوند (خداشناسی).
۲۱- نور خداوند آنقدر عیان است که احتیاجی نیست برای پیدا کردنش دست به سفرهای برون مرزی بزنیم؛ بلکه فقط باید سفری به درون نماییم.
۲۲- درخشندگی تجلی آگاهی و نور الهی، چشم هزاران هزار نفر را به سوی خود جلب، و دل هزاران هزار نفر را به سوی خود جذب، و عشق هزاران هزار نفر را به سوی خود وصل می کند.
۲۳- انسانهایی که به روشنایی (خودشناسی و خداشناسی) رسیده اند، منشاء خیر و برکت می باشند.
۲۴- حقیقت وجودی آفرینش را از درون خود بجویید.
۲۵- اساتید باید ابتدا نور هدایت کننده درونی و الهی خود را فعال کرده، و آنگاه توسط آن نور اشراق، دیگران را هدایت نمایند.
۲۶- اساتید توسط نور هدایت کننده درونی و الهی خود، اطرافیان را تحت تأثیر اشراق الهی قرار داده و هدایت می کنند.
۲۷- افراد پرهیزکار و مقدس، آنقدر رخنه در سیر إلى الله کرده اند، که تمام سلول های بدنشان، با خداوند متعال عجین گشته اند.
۲۸- دانشمندان حقیقی، کسانی هستند که دنیا را در راه کسب معرفت الهی، سه طلاقه کرده اند.
۲۹- همانطوری که زندگی در حال حرکت و رو به رشد است، علم و معرفت و حکمت هم، در حال تغییر و رو به تکامل است.
۳۰- هیچ نیرویی کارسازتر از نیروی معرفت الهی که به همراه علم و عمل باشد، در جهان وجود ندارد.
۳۱- هر کجا که مهر و محبت باشد، دل انسانها همان جاست.
۳۲- قبل از اینکه خیلی دیر شود، باید توشه ای برای سفر آخرت فراهم کرد. زیرا زمانی که گذشت، دیگر هیچ گاه باز نمی گردد.
۳۳- تغذیه ناپاک (جسمی، ذهنی، روحی) خون کثیف در بدن (جسمی، ذهنی، روحی) تولید کرده و باعث ایجاد حجاب های هفتگانه ظاهر و باطن شخص می گردد.
۳۴- هر لقمه ای که خورده شود و حرام باشد؛ یک پله انسان را از ملکوت خداوند متعال دور کرده، و یک پله انسان را به قعر سیاهچاله شیطان رجیم نزدیکتر می نماید.
۳۵- انسان هر چقدر بار معلوماتش بیشتر شود، سئوالات و مجهولات بی شماری گریبانگیرش می گردد؛ و این امر، نشان دهنده علم و حکمت بی کران الهی می باشد.
۳۶- علم و عمل، دو بال برای پرواز به سوی قله های ترقی می باشد.
۳۷- علم و عمل، دو بال پرواز خردمند است.
۳۸- خردمند کسی است که از خودشناسی به خداشناسی برسد.
۳۹- ما باید از عمق وجودی خود (چشم دل و چشم بصیرت)، ابتدا معادن غنی معرفت و حقیقت و نور اشراق را استخراج کرده، و مواد اولیه و خام آنرا از کوره تجربه و آزمایش الهی عبور داده، و آنگاه گوهر وجودی خود را تبدیل به ناب ترین اشکال انوار الهی نماییم.
۴۰- هر کسی که لباس کبر و غرور و خودخواهی و منیت را از تنش در آورد و با توکل به خدا و جهت کسب رضایت خداوند متعال، بجای آن، لباس خدمتگذاری به مردم (مؤمنین و بنده های خوب خدا) را بپوشد؛ خداوند بخشنده و مهربان، لباس عافیت و عزت و احترام و سلامتی جسمی، ذهنی و روحی را در دنیا و آخرت، نصیبش می گرداند.
۴۱- دلاوران و جنگجویان با شمشیرهای خود و با ریختن خون های زیاد و خرابی و نابودی، شهرها را فتح می کنند؛ ولی بزرگان و علما و دانشمندان، با علم و درایت و مهر و محبتشان، و مخصوصا با آبادانی و خیر و برکت و گشایش، قلب مردم دنیا را تصاحب می نمایند.
۴۲- ما وقتی بهترین ها در جهان (دنیا و آخرت) هستیم که، بهترین آفریننده (الله) با ما باشد. پس، ما باید با تمام وجودمان خداوند را قبول نماییم (خاضعانه و خاشعانه، مخلصانه و متواضعانه تا اینکه خداوند قادر مطلق، ما را در حیطه قدرت نور و آگاهی الهی خود قرار دهد (خلیفه الله)؛ در این صورت هیچ نیروی منفی و اهریمنی، یارای مقابله با ما را ندارد. در حالی که اگر در حیطه قدرت نور و آگاهی الهی نباشیم، حتی از پشهای هم ضعیف تر خواهیم بود.
۴۳- احترام گذاشتن به معلمان زمینی (اولیاءالله (س) در سیر و سلوک و زندگی واجب است، اما پرستیدن آنها کفر است. احترام گذاشتن و عمل کردن به گفته های معلمان آسمانی (ائمه اطهار (ع) و پیامبران (ص) در سیر و سلوک و زندگی واجب است، اما پرستیدن آنها کفر است. پرستش خداوند قادر مطلق (خالق) در تمام لحظات زندگی، آنهم با تمام ابعاد وجودی (جسمی، ذهنی، روحی) واجب و ضروریست، و نپرستیدن او (خدا) کفر و شرک است.
۴۴- احمق کسی است که نتواند برای خودش دوست خوبی پیدا کند. احمق تر کسی است که، دوستان خوب خود را از دست بدهد. احمق ترین افراد کسی است که، دوست خوب و صادقی برای خودش نباشد (یعنی با خودش دشمن و قهر و غریبه باشد).
۴۵- یکبار به نیروهای منفی، نه گفتن، یک عمر راحتی می آورد.
۴۶- انسانهای بزرگ، نتیجه اعمال و اشتباهات خود را به گردن دیگران نمی اندازند.
۴۷- به نام حضرت دوست، که فکر و ذهن عارفان، همه به طرف اوست.
۴۸- به نام حضرت دوست، که آرامش قلبها، همه به دست اوست.
۴۹- به نام حضرت دوست، که عشق ما، همه جاذبه اوست.
۵۰- به نام حضرت دوست، که یاد ما، همه به طرف اوست.
۵۱- به نام حضرت دوست، که قلبهای ما، همه به سمت اوست.
۵۲- مرز بین راه «خوبی و بدی»، «قضا و قدر»، «جبر و اختیار» از تار مو نازکتر، و از شب سیاه، تاریکتر است. به همین خاطر، روندگان در این راه، در خطر و کمین شیطان خواهند بود. پس، روندگان در این راه، بدون داشتن استادی دانا، حکیم، خردمند، باتجربه، عالم، محقق، دانشمند، شجاع، مدبر، روشن بین و با تقوای الهی، به هیچ وجه ممکن، قدم به این راه هزار پیچ و هزار رنگ، نگذارند. زیرا احتمال گمراهی و حتی نابودی مطلق، وجود دارد.
۵۳- اگر ما، پیشانی مان را در راه رضای خداوند متعال به خاک و عبادت بندگی نمالیم (خشوع و خضوع و تواضع خالصانه در مقابل خداوند حکیم)؛ مطمئنا توسط شیطان، دماغ مان به خاک ذلت و بردگی (گناهان کبیره) مالیده میشود.
۵۴- آخرت، حقیقتی است، در منشور دنیا.
۵۵- آینده، همه چیز را نشان خواهد داد.
۵۶- همه چیز، دست همه کس است؛ همه چیز، نزد همگان می باشد.
۵۷- یک دانشمند خردمند و جامع، اجازه ندارد که چیزی را تحقیر نماید، بلکه باید آنرا تکمیل نماید.
۵۸- کسی که نتواند دیگران را ببخشد، آرامش درونی نخواهد داشت، و مورد رحمت و بخشش خداوند، قرار نخواهد گرفت. اگر کسی تمامی کارهایش خدایی باشد، خداوند هم، گره گشای درهای بسته اش خواهد بود؛ انشاء الله.
۵۹- اگر شاگرد سیر إلى الله، بال های علم و عمل خود را به دست فرامین و دستورات استاد خود بسپارد؛ مطمئنا استاد، شاگرد را به طرف نور الهی که هدف نهایی و تکامل هر انسانی می باشد، خواهد رساند.
۶۰- عاشق، با مرکب خون و قلم استخوان خود، روی صفحه (پوست) کتاب آفرینش، قانون عشق الهی را می نگارد.
۶۱- استاد الهی، شاگردان متقی خود را به مانند عقابی تیز پرواز، با دو بال علم و عمل، دو چشم دل و بصیرت، قلبی سرشار از عشق الهی، چنگال های پرتوان توکل به خدا، و تری پر از افکار مثبت و امید به آیندهای روشن، تعلیم و تربیت و پرورش داده، و آنها را در آسمان بیکران عجایب خلقت خداوند حکیم، رها می کند؛ باشد که شکاری مناسب و مفید، برای ارتقاء سطح تکاملی خود و دیگران، که همانا «لقاءالله» و رسیدن به معبود و خالق هستی می باشد، صید نمایند، انشاء الله.
۶۲- انسانهایی که در عمق بیکران اقیانوس علم و معرفت الهی، با توکل بر خداوند حکیم، و توسل بر استادی پرهیزکار و دانا، غواصی می کنند، هیچ گاه گمراه نمی شوند.
۶۳- شکست، تجلی پیروزی در آیینه تجربه خردمندان است.
۶۴- از اشتباهات خود، پلی برای پیروزی بسازید.
۶۵- به نام حضرت دوست، که گفتار و کردار و پندار نیک، همه از آن اوست.
۶۶- به نام حضرت دوست، که گفتار و کردار و پندار نیک، همه خوشایند اوست.
۶۷- أدب، میوه ای از درخت به ثمر رسید؛ حکمت است.
۶۸- حکمت، شاخه ای از درخت حقیقت الهی است.
۶۹- طوری زندگی کنید که در لحظه مرگ، از روش زندگی خود، راضی باشید.
۷۰- مسلمان، تنها توسط طلسم کردن اسلام ناب در نزد خود است که مؤمن می شود.
۷۱- همانا طلسم کردن چیزی، به آن چیز مسلط شدن و عجین شدن با آن، آن هم با تمام وجود می باشد.
۷۲- مخلوقات خداوند را همانگونه که خلق شده اند ببینید و در کشان کنید، نه آنگونه که شما فکر می کنید و از آنها انتظار دارید.
۷۳- دانشمندان و خردمندان جامع، فقط تماشاگر اسرار الهی می باشند.
۷۴- انسانهای بزرگ و وارسته، گفتار و اعمال و تفکراتشان را تحت کنترل خود الهی» شان، قرار میدهند؛ ولی انسانهای پست و کوچک، گفتار و اعمال و تفکراتشان را تحت کنترل «خود شیطانی» شان، قرار می دهند.
۷۵- اشتباه نکردن در انجام کارها، حکمت (خرد) را به همراه دارد. اشتباه کردن بار اول در انجام کارها، تجربه را به همراه دارد. اشتباه کردن بار دوم در انجام کارها، حماقت را به همراه دارد.
۷۶- نماز، دژ محکمی برای جلوگیری از ورود شیطان به حریم دل انسان میباشد.
۷۷- زرنگ ترین افراد، کسانی هستند که فقط با خداوند بخشنده و مهربان، تجارت می کنند.
۷۸- اگر کاری را نهصد و نود و نه (۹۹۹) بار درست انجام دادید و پیروز شدید، مغرور نشوید. زیرا، احتمال دارد که در هزارمین (۱۰۰۰) بار اشتباه کنید و شکست بخورید. پس، همیشه و در همه حال، آماده باشید و احتیاط کنید. چونکه، آمادگی و احتیاط شرط عقل و درایت خردمندان است.
۷۹- عاقل ترین و خردمندترین مردم کسی است که مفیدترین و جامع ترین علوم را برای پیشرفت و آگاهی خود، از اهل فن آن علم، فرا گرفته و در نزد خود گردآوری نموده باشد؛ این شخص یک «دانشمند» است؛ و دانشمندی که به علم خود عمل نماید، به حکمت خواهد رسید و «حکیم» می گردد.
۸۰- کلید اسرار علوم مختلف، نزد همگان است؛ و خداوند متعال به هر کسی فقط یک مقدار از آنرا هدیه میدهد. اگر کسی بتواند تمامی این علوم را با درایت و احترام گذاشتن به دیگران برای خودش جمع آوری نماید، به بالاترین نقطه علمی و معرفتی (جامع) خواهد رسید.
۸۱- برای داشتن دنیایی آباد و سالم، باید هر کسی سر کار خودش باشد.
۸۲- اینقدر نگوییم: مأمورم و معذور؛ بلکه بگوییم: مأمورم و مسئول.
۸۳- زمانی که ما به فکر استراحت و آرامش و راحتی هستیم، دشمن در حال آماده باش برای حمله به ما است.
۸۴- آنقدر خودتان را پالایش کنید، تا به لطافت برسید. و بوسیله لطافت، پرواز به سوی ملکوت خداوند را، تجربه کنید.
۸۵- دنیا، سکویی برای پرواز به سوی ملکوت خداست.
۸۶- انسانهای خردمند و حکیم، دنیا را سکویی برای پرواز به سوی ملکوت خداوند، قرار می دهند.
۸۷- بوسیله جوانمردی می توان مسابقه را برد و به پهلوانی رسید. و بوسیله فرصت طلبی می توان رقیب را از دور رقابت خارج کرده و به قهرمانی رسید. پس، پهلوانی از آن جوانمردان، و قهرمانی از آن فرصت طلبان است.
۸۸- تمام هستی، در حال عبادت خداوند، توسط امواج أذکار الهی، به صورت شکرگزاری و تسبیح خداوند متعال، می باشد.
۸۹- به کمک موسیقی می توان فرد عصبی را آرام، و یا شخص در حال آرامش را عصبانی نمود.
۹۰- غذای روح انسان باید متنوع باشد، تا اینکه کسل و افسرده نگردد.
۹۱- چله نشینی جامع، مانند زمین کشاورزی می باشد. هر چیزی که در آن بکارید؛ به نسبت مراقبت و نگهداری از آن، همان را برداشت خواهید کرد؛ نه بیشتر و نه کمتر.
۹۲- دریا دل و صبور و بی مدعا باشید و خودتان را در اعماق وجود اقیانوس بیکران الهی، غرق نمایید تا بتوانید به خودشناسی و خداشناسی، دسترسی پیدا کنید.
۹۳- دام شیطان بسیار خطرناک و فریبنده می باشد.
۹۴- دعای جامع استاد حکیم:
ای خدای بزرگ، «ظرفیتی» به من بده، که بتوانم بوسیله آن، دریا دل باشم؛ «معرفتی» به من بده، که بتوانم بوسیله آن، تو را بهتر بشناسم؛ «برکتی» به من بده، که بتوانم بوسیله آن، گشایشی برای خود و دیگران داشته باشم؛ «حکمتی» به من بده، که بتوانم بوسیله آن، به اسرار و رازهای امور پی ببرم؛ «حقیقتی» به من بده، که بتوانم بوسیله آن، حقایق دنیا و آخرت را ببینم؛ و در نهایت، «توری» به من بده، که بتوانم به وسیله آن، با تو عجین شوم.»
۹۵- انسانهای وارسته، فکرهای بزرگ در سر دارند؛ ولی گامهایشان را کوتاه، مداوم و با احتیاط بر میدارند.
۹۶- ما باید مراقب باشیم که با نردبانمان، دیگران را به یغما نبرند (مراقب باشید، مبادا با نردبان شما، سرمایه دیگران را به یغما ببرند).
۹۷- هر کاری با پر کاری به نتیجه می رسد.
۹۸- آموختن و درک علم مطالب قرآنی و مخصوصا عمل کردن به آنها بطور جامع و کامل و خالص، می تواند علاوه بر آباد کردن دنیای مادی، دنیای آخرتمان را هم تضمین نماید.
۹۹- بودن هزار عالم در یک روستا کم، و بودن یک جاهل در یک شهر زیاد است.
۱۰۰- همانطوری که نور و انرژی خورشید فقط به گیاهانی می خورد که سر از خاک بیرون آورده اند، به همان شکل هم، نور و انرژی الهی، فقط به افرادی می رسد که سر از جهل و تاریکی و تعصب بیرون می آورند. همانطوری که گیاهان بوسیله نور و انرژی خورشید به رشد و نمو خود ادامه داده و به تکامل می رسند و در نهایت به بار می نشینند و از ثمره آن درختان و گیاهان، دیگران هم استفاده می نمایند؛ به همان شکل هم، انسانهای باتقوی و با ایمان، توسط نور و انرژی الهی هدایت شده و به تکامل الهی خود خواهند رسید، و در نهایت، نور این بزرگواران (عارفان الهی – اولیاءالله) راهگشای راه انسانهای گم گشته در سیر و سلوک سیر الی الله خواهد بود؛ انشاء الله.
۱۰۱- انسانهای وارسته و خردمند به جای تحمیل سلیقه ها به دیگران، به فکر تکمیل علوم برای پیشرفت بشریت می باشند.
۱۰۲- انسان، کامل و جامع است، نه جزء و تک بعدی.
۱۰۳- خداوند حکیم، علم را به انسان متواضع می دهد، و از انسان متکبر می ستاند.
۱۰۴- انسانهای ضعیف النفس می گویند: «انسان، جایزالخطاست.» ولی انسانهای وارسته و پرهیزکار می گویند: «انسان، ممکن الخطاست.»
۱۰۵- مردان بزرگ، به مانند درخت تنومند و سر به فلک کشیده می باشند. آنها برکت (سایه و میوه) خود را حتی از دشمنانشان دریغ نمی کنند. هر چقدر مردان بزرگ تواناتر باشند، دشمنان بیشتری پیدا خواهند کرد. مردان بزرگ، دوستان بسیار کمی دارند، ولی دشمنانشان زیاد می باشد. مردان بزرگ، همیشه تنها هستند. به همین خاطر، آنها تنها به خداوند متعال توکل کرده و بجز خداوند قادر مطلق از هیچ کس کمک نمی خواهند.
۱۰۶- واقعی ترین قسمت وجودی انسان، در خواب صادقه نمایان می گردد.
۱۰۷- با یک سنگ بزرگ، نمی توان جلوی سیل خروشان را گرفت.
۱۰۸- آنجاکه معرفت و نور الهی بدرخشد، جهل و تاریکی شیطانی، راهی ندارد.
۱۰۹- شفا را از درون خود بجویید.
۱۱۰- سلطه جویی و جنگیدن و قدرت طلبی، ویژگی کسانی است که از درون احساس ناامنی و ضعف و تهی بودن می کنند.
۱۱۱- بهترین طریقت و سیر و سلوک، سیر الی الله می باشد.
۱۱۲- انسان با ایمان و باتقوی و عالم، احتیاجی به خودنمایی و ثابت کردن علم و معرفت و قدرت خویش ندارد. زیرا کسانی که باید بفهمند، خودشان متوجه می گردند.
۱۱۳- کسی که به آرامش و ظرفیت و معرفت و حکمت و حقیقت درونی دسترسی پیدا نماید، متلاطم بودن فضای اطراف، و ناملایمات روزگار، نمی تواند او را از مأموریت مقدس الهی اش دور نماید.
۱۱۴- قدرت بیرونی را باید از آرامش درونی و انرژیهای الهی، کسب نمود.
۱۱۵- وارد شدن به طریقت دانایی و هنرهای رزمی جامع، مستلزم داشتن پنج خصلت مردانه ستاره قدرت، یعنی: پاکی، صداقت، صبر، استقامت، و تواضع (احترام)، می باشد.
۱۱۶- با بهره مندی از علم مثلث قدرت «جسمی» و «ذهنی» و «روحی»، نیروهای بیکران الهی را بدست آورید.
۱۱۷- کسی که در راه رضای خداوند متعال، خود را «فنا فی الله» می کند؛ خداوند بخشنده و مهربان، آن شخص را به مقام «بقاءالله» بالا می برد، آنگاه، معرفت و حکمت و حقیقت و آگاهی و نور الهی، در ظاهر و باطنش، متجلی و نمودار می شود.
۱۱۸- خداوند متعال، بوسیله نور و آگاهی الهی است که با مخلوقات خود ارتباط برقرار می نماید.
۱۱۹- خداوند متعال، برای اینکه تمامی موجودات و مخلوقات جهان آفرینش، احساس تنهایی نکنند، آنها را بوسیله امواج نامرئی (صدای بی صدا- ذکر الهی)، به کانون نور و آگاهی الهی، متصل نموده است.
۱۲۰- اگر در جامعه ای، افراد روشن بین وجود داشته باشند، آن جامعه می تواند سلامتی خود را حفظ کند؛ به شرطی که از راهنمایی های ایشان (روشن بینان الهی)، استفاده های لازم و ضروری را ببرد.
۱۲۱- اگر مقداری از انرژی درونی استاد داخل بدن کسی نفوذ کند، مطمئنا آن شخص بدون کوچکترین زحمتی، وارث آن مقدار از «انرژی استاد» خواهد شد؛ طوری که در مدت زمان بسیار کوتاهی، اطرافیان آن شخص، تغییرات ناگهانی و شگرفی را در او مشاهده خواهند کرد. این نکته را باید در نظر داشت که؛ «انرژی هیچ گاه از بین نمی رود، بلکه از شکلی به شکل دیگری تبدیل خواهد شد.» این، قانون انرژی خلقت است.
۱۲۲- با نگاه مادی و دنیوی، نمی توان به «روشنایی درونی» که موهبتی الهی و ملکوتی است، نگریست. زیرا باعث از بین رفتن و تاریکی آن می شود.
۱۲۳- روشنایی درونی، گوهر با ارزشی است که خداوند حکیم، آنرا در درون انسان قرار داده، و تنها بوسیله چشم دل و چشم بصیرت الهی، می توان به آن دسترسی پیدا کرد.
۱۲۴- توسط «روشنایی درونی» می توان سیر إلى الله را طی طریق کرد.
۱۲۵- با توکل خالصانه به خداوند رحمان و رحیم، نگاه خداوند به درون انسان جلب شده، و با جذب رحمت و نور الهی، «روشنایی درونی» انسان، درخشان و درخشنده تر می شود.
۱۲۶- کسی که به مرحله خودشناسی حقیقی می رسد، صفات پست و رذیله حیوانی و شیطانی از او دور شده، و به جای آن، صفات پسندیده ملکوتی و الهی جایگزین می شود. این گونه افراد، هر کاری را توسط نیروی الهی انجام می دهند؛ یعنی اینکه دستشان یدالله، و … چشمشان عین الله می شود.
۱۲۷- آمادگی در هر لحظه باعث تمرکز حواس، و احساس امنیت کاذب باعث عکس العمل نادرست هنگام بروز حادثه می شود.
۱۲۸- خداوند متعال راه میانبر و کوتاهی را بصورت فرمول سری برای طی کردن سیر الی الله قرار داده است. و به واسطه روحیه جوانمردی و گذشت و مهر و محبت و ایثارگری بنده صالح، نور الهی (چشم دل و چشم بصیرت) و روشن بینی الهی، به ایشان مرحمت می شود. این است بهترین هدیه الهی به بندگان مخلص و صالح سیر إلى الله.
۱۲۹- اگر یک فرد عادی گمراه شود، فقط باعث گمراهی و هلاکت خود خواهد شد. ولی اگر یک فرد دانشمند و عالم گمراه شود، یک گروه یا شاید یک جامعه را به گمراهی و هلاکت بکشاند. پس بار مسئولیت علما و دانشمندان خیلی سنگین تر از افراد عادی جامعه می باشد. زیرا خداوند قبل از اینکه از نادانان پیمان بگیرد برای کسب علم، از علما پیمان گرفته است برای تعلیم علم و دانش و معرفت به افراد نادان.
۱۳۰- اساتید دانا و حکیم در طریقت هنرهای رزمی جامع، از کوچکترین حرکت در طبیعت و رفتار حیوانات در محیط اطراف خود، بیشترین و کامل ترین برداشت ها را نموده و به صورت تکنیک های پیشرفته از آن استفاده می کنند.
۱۳۱- ارزش هر کس به اندازه همت و آگاهی و معرفت اوست، نه به ظاهر و مقام و پول و لباسش.
۱۳۲- اساتید طریقت هنرهای رزمی جامع، به قدری دوستدار بالا بردن سطح آمادگی جسمی و ذهنی و روحی شاگردان و مخصوصا کسانی که خالصانه دنبال کسب معرفت و آگاهی می روند، می باشند؛ که وقتی به شاگردی متواضع برخورد می نمایند، و احساس می کنند که باید به آن کمک کنند، به وسیله متمرکز کردن انرژی و آگاهی خود و انتقال دادن آن به صورت سحر کلام، شاگرد را در یک لحظه، به سطح آگاهی بالاتری هدایت می نمایند. توسط همین انرژی های اساتید است که شاگردان امروزی به اساتید فردا تبدیل می شوند.
۱۳۳- اساتید طریقت دانایی، توسط انرژی های درونی اشخاص، آنها را شناخته، و به کمک انرژی های درونی و آگاهی های کیهانی و الهی خود، هدایتشان می نمایند.
۱۳۴- مراحل تکامل انسان، عبارتند از: شریعت و طریقت، ظرفیت و معرفت، علم و عمل، حکمت و حقیقت، و نور.
۱۳۵- عوامل پیشرفت در خودشناسی و خداشناسی، عبارتند از: پاکی، صداقت، صبر، استقامت و تواضع (احترام).
۱۳۶- مقدمه خودشناسی و معرفت، پالایش و تغذیه سالم و سلامتی جسم و ذهن و روح می باشد.
۱۳۷- خداشناسی همان خودشناسی می باشد، و خودشناسی همان خودشکنی می باشد.
۱۳۸- خواندن نماز در دل شب (نماز شب با خضوع و خشوع کامل)، نشانه عشق به خدا می باشد.
۱۳۹- خداوند متعال و خالق هستی، در عالم نور، ابتدا نور سبز حضرت محمد(ص) را به بهترین شکل ممکن خود خلق نمود. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام علی (ع) و نور حضرت فاطمه زهرا(س) خلق شد. سپس از آن دو نور، نور حضرت امام حسن (ع) و نور حضرت امام حسین (ع) خلق شد. در آن زمان بود که نور پنج تن آل عبا(ع) تمام جهان آفرینش را درخشان نمود. بعد از نور حضرت امام حسین (ع)، نور حضرت امام سجاد(ع) خلق شد. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام محمد باقر (ع) خلق شد. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام جعفر صادق (ع) خلق شد. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام موسی کاظم (ع) خلق شد. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام رضا(ع) خلق شد. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام محمد تقی (ع) خلق شد. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام علی النقی (ع) خلق شد. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام حسن عسکری (ع) خلق شد. آنگاه از آن نور، نور حضرت امام زمان، مهدی موعود(عج) خلق شد. در اینجا بود که نور چهارده معصوم، ائمه اطهار(ع) تکمیل شد و جهان آفرینش را برای بار دوم درخشان نمود. در واقع، آنوار چهارده معصوم (ع) شعاع های نورانی میباشند که از انوار الهی سرچشمه می گیرد.
پس از آن، با کاهش درجات نور، نور ۱۲۴۰۰۰ پیامبر (ص) به ترتیب مقام خلوص خلق شد [مثل: حضرت آدم (ع)، حضرت نوح (ع)، حضرت ابراهیم (ع)، حضرت داود(ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی مسیح (ع)، حضرت یوسف (ص)، حضرت ایوب (ص)، حضرت یونس (ص)، حضرت الیاس(ص)، حضرت خضر (ص)، و غیره. در اینجا بود که نور پیامبران(ص)، تکمیل شد و جهان آفرینش را برای بار سوم درخشان نمود.
پس از آن، با کاهش درجات نور، نور اولیاء الله (س) به ترتیب مقام خلوص خلق شد [مثل: مقدس اردبیلی، مجتهدی، رجبعلی خیاط، حاج اقا دولابی، میرزا ملکی تبریزی، شیخ مفید، شیخ الرئیس ابوعلی سینا، لائو تزو، کنفوسیوس، شیخ بهایی، ملاصدرا، حافظ، مولانا، و غیره. در اینجا بود که نور اولیاء الله (س) تکمیل شد و جهان آفرینش را برای بار چهارم در خشان نمود.
پس از آن، با کاهش درجات نور، نور دیگر انسانها به ترتیب مقام خلوص خلق شد. در اینجا بود که تمامی انوار الهی انسانها به ترتیب مقام خلوص خلق شد و امر خداوند در عالم نور به اتمام رسید.
پس، مربیان، اساتید و راهنمایان ما انسانها، کسانی هستند که از انوار درخشان تر و خالص تری برخوردار می باشند. زیرا اینان، صراط مستقیم و راه وصال به حضرت حق می باشند.
۱۴۰- اطاعت خالصانه از دستورات خداوند متعال، عشق و محبت خداوند بخشنده مهربان را در دل انسان ایجاد می کند.
۱۴۱- مساجد و مخصوصا امامزاده ها، مکانهای مقدسی هستند که فرشتگان از عالم ملکوت دائما به آن مکانها در رفت و آمد می باشند. به همین خاطر، بهترین مکان برای کسب آرامش، ظرفیت، معرفت، حکمت و نورانیت وجود انسان می باشد.
۱۴۲- عبادت و بندگی خداوند متعال، به جز خدمت خالصانه به خلق، آن هم فقط برای رضایت خداوند بخشنده مهربان، نمی باشد.
۱۴۳- «تز جامع» یک مکتب، سبک، سیستم، طریقت، دانش و آگاهی جدیدی می باشد که برای پیشرفت انسانها در همه زمینه ها و ابعاد جسمی، ذهنی و روحی، و در تمامی امور زندگی دنیوی و اخروی، کاربرد دارد.
«تز جامع» می گوید: بدون تعصب، پیش داوری و قضاوت باید به محیط پیرامون خود نگریست؛ و تمامی مشاهدات خود را بدون هیچ گونه تغییری، مورد بررسی قرار داد.
«تز جامع» می گوید: در «مکتب جامع»، هر چقدر درجات شاگردان و اساتید بالاتر می رود، آنها خدمتگذارتر، خاکی تر، زحمتکش تر، و متواضع تر می شوند. این است روحیه برگزیدگان جامع.
«جامع» به ما می گوید که: خداوند، انسان را اشرف مخلوقات خلق کرد. آنگاه به انسان امر کرد که، به تمامی آفرینش خداوند از روی تفکر و تعمق و تدبر نگاهی ژرف نماید، شاید که رستگار شود. زمانی که خداوند به عنوان خالق، به مخلوق خودش دستور واضحی می دهد، پس تحمل و ظرفیت آنرا هم در نظر گرفته است. زمانی که انسان به خودش بیاندیشد، که: از کجا آمده ام؟ منظور از خلقتم چیست؟ باید چه کاری انجام دهم تا رستگار شوم؟ به کجا میروم؟ و غیره، دیگر نمی تواند بی تفاوت و بی هدف در زندگی قدم بگذارد و به دام «روزمرگی» اسیر شود.
عاقل ترین و خردمندترین مردم کسی است که مفیدترین و جامع ترین علوم را برای پیشرفت و آگاهی خود، از اهل فن آن علم، فرا گرفته و در نزد خود گردآوری نموده باشد؛ این شخص یک «دانشمند» است. دانشمندی که به علم خود عمل نماید، به حکمت خواهد رسید و «حکیم» می گردد.
عزیزان من، از روزی که به تز «جامع» وارد شدم، زندگی ام به طور چشم گیری متحول شده و «جامع» گردیده است. به همین خاطر، شما را به «جامع»شدن دعوت می نمایم. زیرا حداقل مزایای زندگی «جامع» همانا احساس امنیت و آرامش و توانایی در مقابل مشکلات می باشد. همچنین با وارد شدن به زندگی «جامع» دیگر وقتی برای کارهای غیر ضروری و گناه کردن، نمی ماند. زیرا برنامه ریزی زندگی تان در دست خودتان می باشد، نه در دست دیگران. افراد «جامع» همیشه در یکی از وضعیت های زیر بسر می برند:
آموزش دیدن، تدریس کردن، تحقیق کردن، بررسی کردن، تفکر کردن، تعمق کردن، تدبر کردن، کسب علم و دانش و معرفت، مطالعه کردن، تجربه کردن، نت برداری، نوشتن تجربیات علمی و عملی خود، عمل کردن به علم خود، و غیره».
تجربه ثابت کرده است، افراد «جامع نگر» به أمور زندگی دنیوی و اخروی بیشتر از دیگران مسلط بوده و توسط مهارتشان، بیشترین موفقیت را کسب نموده اند؛ زیرا، از آگاهی و دانش و تجربه بیشتری برخوردار بوده و کمتر دچار اشتباه می شوند. افراد «جامع نگر» هیچ گاه از کسی و یا چیزی ایراد نگرفته و مشکلات خودشان را روی دوش دیگران نمی اندازند؛ زیرا آنها معتقدند که: «برای مشکلات خود، یا راهی خوب پیدا خواهم کرد و یا راهی مناسب خواهم ساخت».
۱۴۴- اگر روزی از من بپرسند که شما کیستید؟ و چه کاری دارید؟ خواهم گفت: یکی از بنده های کوچک خداوند متعال که به خاطر رضای خداوند بخشنده مهربان، سعی می کنم خدمتگذار خوبی برای مخلوقات خداوند حکیم، به خصوص انسانها باشم؛ انشاء الله.
۱۴۵- عمر انسان همانند یک ساعت شنی وارونه، رو به کم شدن است، نه زیاد شدن.
۱۴۶ – مراحل تحقیقات (تز – نوآوری – اختراع) به قرار زیر می باشد:
۱- عشق ورزیدن به کار
۲- کسب علم و دانش مربوطه
۳- تفکر در مورد کار جدید
۴- طراحی و تهیه نقشه اولیه از نوآوری جدید
۵- داشتن و کسب کردن تجربه در زمینه کار مورد نظر
۶- بررسی نهایی طرح مورد نظر از لحاظ تئوری
۷- ساخت نمونه اولیه
۸- آزمایش نمونه ساخته شده اولیه در شرایط بسیار دشوار کاری
۹- راضی بودن از کارایی محصول
۱۰- تکثیر و تولید محصول
۱۱- پخش محصول تولید شده
۱۲- خدمات پس از فروش محصول.
۱۴۷- اگر دو نفر با همدیگر همدل شوند (افراد باتقوی و پرهیزکار)، مطمئنا خداوند در آنجا حضور داشته و کمکشان خواهد کرد.
۱۴۸- سعی کنید ذهنتان را کاملا باز و فعال نگهدارید، و از جر و بحث با دیگران پرهیز نمایید؛ زیرا ذهن باز و فعال، به انسان علم و آگاهی و قدرت می دهد؛ ولی جر و بحث، ذهن انسان را می بندد، و به انسان پوچی و بی ثباتی می بخشد.
۱۴۹- با هر بار رفتن به اماکن مقدسه (مثل: حرم امامزاده ها(ع) و پیامبران(ص) و امامان معصوم (ع)، آنهم با قلب سلیم و نیت پاک، و با خواندن نماز و دعا و قرآن کریم، حدودا پنج درصد به انسانیت ما اضافه می گردد. به شرطی که بعد از خروج از اماکن مقدسه، بتوانیم آن انرژیهای الهی و نورانی را با گفتار نیک و کردار نیک و پندار نیک حفظ نماییم.
۱۵۰- عقب نشینی از روی حکمت و درایت از دیدگاه فرمانده و طراح نقشه های جنگی، شکست نیست؛ بلکه تاکتیک جنگی بوده و یکی از تکنیکهای آیین رزم برای رسیدن به پیروزی است.
۱۵۱- افتخار یک استاد جامع، به داشتن تعداد زیاد شاگردانش نیست (سیاهی لشکر). بلکه به ساختن اساتید والامقامی است که خالصانه و خاضعانه و متواضعانه، تنها برای رضایت خداوند حکیم، مشغول خدمت به آفریده های خداوند متعال می باشند (انسان های جامع).
۱۵۲- برای از بین بردن تاریکی و جهل، فقط کافیست که، شمع و چراغ نور و آگاهی الهی را در قلب خود و اطرافیانمان روشن کنیم.
۱۵۳ – اشک درون یک انسان عارف الهی، مانند مرواریدی در دل صدف، آرام ولی پر ابهت و گرانبهاء می باشد.
۱۵۴- کسی که به نور الهی دسترسی پیدا کند، خداوند متعال، دو بال پرواز به سوی ملکوت الهی را به او هدیه می دهد.
۱۵۵- تمامی کارهای خوب و مثبت، توسط الهامات درونی، از جانب خداوند متعال، به ما انسانها هدیه داده می شود؛ و تمامی کارهای بد و منفی، توسط القائات بیرونی، از جانب شیطان رجیم و نفس شیطانی، به ما تحمیل می شود.
۱۵۶- انسانها اگر خاضعانه و خاشعانه و خالصانه، به خودشناسی و خداشناسی واقعی نرسند، نمی توانند به حقیقت واقعی اشیاء در دو جهان فانی و باقی دنیا و آخرت دسترسی پیدا کنند.
۱۵۷- با بالا بردن سطح آگاهی الهی، زاویه دید شخص هم تغییر خواهد کرد.
۱۵۸- همانا افکار مثبت، کلید گشایش درهای بسته برای علم آموختن می باشد.
۱۵۹- بزرگان می گویند: نگاه نکن، کی میگه؛ بلکه، نگاه کن، چی میگه. ولی خردمندان می گویند: نگاه نکن، کی، چی میگه؛ بلکه، نگاه کن، چه کار می کنه.
۱۶۰- حجامت، مانند تیغ دو لبه می باشد: یک لبه آن، دست حکیم و لبه دیگر آن، دست شخص نادان می باشد.قسمت (سمت مربوط به حکیم، درمانگر و شفادهنده است؛ و قسمت مربوط به نادان، بیماری زا و مرگ آور است.
۱۶۱- سخنان حکمت آموز از درون قلب مؤمن طراوش می کند؛ ولی سخنان معمولی از فکر و زبان افراد عامی بیرون می آید.
۱۶۲- سخنان حکمت آموز از طریق ندای درونی و چشم دل (چاکرای چهارم – چاکرای قلب) شخص مؤمن طراوش می کند. ولی سخنان معمولی از طریق ندای بیرونی و زبان جسمانی (دانش ادبی) عموم مردم بیرون می آید.
۱۶۳- عمر کوتاه است و زمان کیمیا و بدن ناتوان و راه طولانی و توشه آخرت ناچیز.
۱۶۴- هیچگاه به سمت نفرت نروید؛ زیرا در این مسیر، راه برگشتی وجود نخواهد داشت.
۱۶۵- علمی که همراه با انرژی الهی باشد، در قلب جایگزین میشود.
۱۶۶- ذهن منفی و مخرب، هیچگاه نمی تواند خلاق و آبادگر باشد.
۱۶۷- در وضعیت نماز، با سجده های طولانی از روی خلوص نیت، کارهایتان را به خداوند متعال بسپارید. زیرا، او تنها وکیلی است که می تواند کارهایتان را سهل و آسان کند.
۱۶۸- برای هر شخص، یک کتاب راهنما وجود دارد، و هر شخص دارای دنیایی اسرار آمیز می باشد که باید خودش به اسرار و رازهای فراوان آنها پی ببرد، و لاغیر.
۱۶۹- هر چقدر خلوص نیت و خلوص قلبتان بیشتر باشد، احتمال درمان بیماری هایتان بیشتر و بیشتر خواهد شد.
۱۷۰- برای وارد شدن به حریم امن الهی، باید ابتدا خودتان را پالایش کنید؛ در غیر اینصورت، به هیچ جا نخواهید رسید.
۱۷۱- استاد سیر و سلوک الی الله می فرماید:
مسافران عزیز! ابتدا سوار سفینه نجات (خداشناسی) شده، و بعد از اینکه سر جاهای خودتان (خودشناسی) نشستید، کمربندهای ایمنی (ولایت) خود را محکم ببندید، و از مناظر دیدنی اطراف خود به همراه صدای دلنشین راهنمایتان (استاد هادی) بیشترین استفاده و لذت را ببرید. بعد از اینکه مسافرتتان تمام شد، استاد سیر و سلوک الی الله می فرماید: مسافران عزیز! مسافرت خودشناسی و خداشناسی شما به اتمام رسید، شما موفق به دریافت نور الهی شده اید، آگاهی الهی تان مبارکتان باد. لطفا پیاده شوید و به بخش تحویل سفینه مستقل برای خودتان بروید. زیرا از این به بعد شما باید راهنمای کسانی باشید که می خواهند به سفر سیر و سلوک الی الله بروند.امیدوارم سفر خوش و پرباری داشته باشید.
۱۷۲- کسانی که وارد حریم سیر و سلوک الی الله می شوند، مستقیما خود خداوند حکیم و دانا، نظر لطفی به ایشان خواهد نمود.
۱۷۳- در تمام مراحل زندگی شخصی تان، هر کار را با ذکر خداوند متعال شروع کنید و کالبد سه گانه تان (جسم، ذهن و روح) را پالایش کنید. در غیر اینصورت، نه تنها به هیچ جا نمی رسید، بلکه به ورطه هلاکت می افتید.
۱۷۴- هر کس دارای یک مأموریت ویژه از طرف خداوند متعال می باشد که باید به نحو احسن به پایان برساند؛ مهم نیست که در کجای آفرینش هستیم و دارای چه شغلی می باشیم، مهم این است که با تمام وجودمان به آن شغل عشق بورزیم و خالصانه آنرا به اتمام برسانیم. این است آیین مؤمنین به خداوند قادر مطلق و بخشنده مهربان.
۱۷۵- خواندن نماز جامع، چشم دل و بصیرت، انسان را باز می کند.
۱۷۶- نهج البلاغه، دروازه ورودی درک و فهم قرآن است.
۱۷۷- مملکتی که در آن، دانش آموزان و معلم ها و دانشجویان و شاگردان و اساتیدش، نتوانند علم خود را بصورت مکتوب و قابل درک و عمل بنویسند، آن مملکت هیچگاه پیشرفتی نخواهد کرد و همیشه عقب افتاده خواهد ماند. پس تا دیر نشده، ابتدا به فکر کسب علم و دانش و معرفت باشید، و پس از به نتیجه رسیدنش، آن علم را بصورت کامل و خوانا و قابل درک و فهم طوری بنویسید که دیگران هم بتوانند با کمترین زحمت و هزینه، مخصوصا در کوتاهترین زمان، به آن نتیجه برسند. فقط در این صورت است که کشورها پیشرفت خواهند کرد؛ و اینکار میسر نخواهد شد، إلا با تلاش و کوشش شبانه روزی همگانی، و مخصوصا با روحیه ای مملو از عشق الهی به آبادانی، برای رسیدن به سلامتی جسمی و ذهنی و روحی و آرامش و امنیت بشریت.
۱۷۸- تائوی شادی و تفکر، موجب تکامل ما انسانها می شود.
۱۷۹- انسانی که ضعیف شده و انرژی اش را از دست داده، با خواندن و عمل کردن به سخنان حکمت آموز جامع، انرژی گرفته و شاداب می شود.
۱۸۰- حفاظ درونی، بهترین حفاظ انسانهای وارسته برای دفع حیله های شیطان می باشد.
۱۸۱- همیشه با کسانی معاشرت کن که به تو حس خوب می دهند، و تو هم همچنین به آنها حس خوب بده، و به مانند آیینه باش، صاف و صادق. این است آیین خردمندان جامع.
۱۸۲- با خواندن کتابهای الهی، نوری از طرف خداوند متعال در وجودتان خواهد درخشید. صراط المستقیم، یعنی، با سرعت مطمئنه در اتوبان سیر و سلوک الی الله، حرکت کردن.
۱۸۳- انسانها با کوشش و سعی و تلاش و مثبت اندیشی مداوم، به جایگاه والا و مناسب خواهند رسید، نه با حرافی و تنبلی و منفی بافی.
۱۸۴- شاگرد به مرز استادی نمی رسد، مگر اینکه، آنچه را آموخته، در عمل بکار گرفته و تجربه کسب نماید.
۱۸۵- انسانهای با ایمان، قوی، خردمند و صبور، همیشه موفق و پیروز می شوند.
۱۸۶- مکانها به خودی خود انرژی ندارند، بلکه این، انسانها هستند که به مکانها، هویت و انرژی میدهند.
۱۸۷- احساس امنیت، شادی، شغل مناسب، اجتماع مثبت اندیش، تغذیه سالم … و ایمان به خدا سیستم ایمنی بدن را بالا می برد.
۱۸۸- اگر ما زمان حال را خوب مدیریت کنیم، هیچگاه در آینده، دچار مشکل نخواهیم شد. زیرا، فرداها را ما با دستان خودمان در همین امروزها می سازیم. آینده بجز زمان حال در فرداها، و گذشته بجز زمان حال در دیروزها نیست. پس، همیشه و در همه حال، زمان حال را دریابید.
۱۸۹- آینده بجز زمان حال در فردا، و گذشته بجز زمان حال در دیروز، نیست.
۱۹۰- موسیقی، روح آدم را جلا می دهد و انسان را وارد حیطه متافیزیک و خودشناسی و خداشناسی می کند. لطافت، یکی از صفات خداوند متعال می باشد و ما می توانیم توسط روح درونی و اصیل موسیقی به لطافت انسانی خودمان برسیم.
۱۹۱- آگاهی، نوری الهی است که ما را بطرف خودشناسی و خداشناسی هدایت می کند.
۱۹۲- خداوند فقط در تن و روان انسانهای پاک خانه می کند. در واقع خانه اصلی خداوند، در چشم دل و بصیرت انسانهای پالایش شده می باشد.
۱۹۳- تنها چیزی که باعث تقویت یا تضعیف ذهن می شود، تقویت و تضعیف ایمان به خدا می باشد. وقتی ذهن انسان خراب باشد، مرتکب بیشترین اشتباهات شده، و خطرها و ضررهای زیادی نیز به او می رسد. اگر ذهن را از تمامی بدیها پاک کنیم همه چیز درست می شود.
۱۹۴- تغییرات خوب و مفید و سالم برای خلاص شدن از زندگی یکنواخت، و بالابردن سطح زندگی، ضروریست.
۱۹۵- فلسفه و کارایی هر علمی، با علوم دیگر فرق می کند و نباید با یکدیگر مقایسه شوند. هر کدام سر جای خودش زیبنده و مفید است. این سخن برای دانشمندان و خردمندان به مانند کلیدی برای درهای بسته می باشد.
۱۹۶- نوای دل انگیز موسیقی، انسان را با طبیعت آشتی میدهد و باعث میشود که انرژیهای نهفته شده در قسمتهای درونی و پنهان انسان فعال شود. کسانی که توسط موسیقی عرفانی، به انرژیهای درونی خودشان دسترسی پیدا می کنند، شفا می یابند. خداوند متعال، تمامی جهان را براساس آوای موسیقیایی خلق کرده است. زبان مشترک همه مخلوقات خداوند متعال، امواج موسیقی می باشد.بوسیله امواج موسیقی عرفانی و عشق به خدا (ذکر الهی)، می توان بیماران را شفا داد.
۱۹۷- انسانیت، از تمامی دین های جهان، بالاتر است. دین، بدون انسانیت، جهنمی بیش نیست. انسانیت یعنی، گفتار و پندار و کردار نیک. انسانیت یعنی، مهر و محبت و بخشش. انسانیت یعنی، شاد زیستن.انسانیت یعنی، درست و سالم و ساده زندگی کردن. انسانیت یعنی، حریم و حرمت و عزت و احترام مخلوقات خداوند را رعایت کردن. انسانیت یعنی، دور بودن از حرص و ریاکاری و دروغگویی انسانیت یعنی، صادقانه خدمت کردن به مخلوقات خداوند متعال. انسانیت یعنی، وجدان الهی داشتن در تمامی کارها. انسانیت یعنی، آبادانی کره زمین.
۱۹۸- انسانهای جامع نگر، به مانند پروردگار عالم، همیشه در حال خلق یک اثر می باشند.
۱۹۹- کار مفید، شیرۀ وجودی انسانهای خدا پرست واقعی می باشد.
۲۰۰- کار به همراه دانش، انسان را قدرتمند و غنی می کند.
۲۰۱- انسانهای خوب و غیرتمند، تا آخرین لحظه عمرشان، برای آبادانی کره زمین، کارهای مفید از روی علم و دانش انجام می دهند.
۲۰۲- کوهستان، بهترین مکان برای ساختن بیمارستان می باشد.
۲۰۳- همان طوری که غذا، جسم انسان را تازه و زنده نگه میدارد؛ موسیقی هم، روح انسان را زنده و لطیف نگه می دارد. و همانگونه که جسم به تنوع غذایی نیاز دارد؛ غذای روح نیز باید متنوع باشد تا کسالت و افسردگی، گریبانگیر انسان نشود.
۲۰۴- روح انسان های طالب فیض، با تلاوت قرآن کریم، سیراب می شود.
۲۰۵- هفتاد درصد بیماری های جسمی، ریشه در روح و روان انسان دارد.
۲۰۶- سجده، زیباترین شاهکار انسان است.
۲۰۷- همان گونه که هنرمندان، با نقاشی، موسیقی و کلمات، اثر هنری خلق می کنند، ماساژدهنده نیز می تواند با ترکیب حرکات ماساژ، یک اثر درمان کننده خلق کند. اما شرط خلق اثر، عشق و علاقه و پشتکار است.
۲۰۸- انسان های بزرگ، وارسته و خردمند، نه خود را گم می کنند، و نه خود را پیدا می کنند؛ آنها خودشان را می سازند.
۲۰۹- انسانهایی که فقط به دنبال خواسته های شخصی خودشان باشند و خودخواهانه عمل کنند، قابل اعتماد نیستند.
۲۱۰- هر چقدر آگاهی خودتان را بالا ببرید، داناتر می شوید، هر چقدر به دانسته های خودتان عمل کنید تواناتر می شوید.
۲۱۱- مرز بین خودشناسی و خداشناسی، به باریکی و نازکی یک تار مو می باشد. فقط کافیست که برای خودتان هیچ چیزی نخواهید. آنوقت، به این مرز دسترسی پیدا خواهید کرد.
۲۱۲- هر کسی که به وادی «طریقت دانایی جامع» قدم بگذارد، به مانند این است که به وادی لایتناهی قدم گذاشته است.
۲۱۳- قدر شناسی، یکی از صفات بارز انسانهای پاک نیت و پاک طینت است.
۲۱۴- انسانهای وارسته ای که زندگی خودشان را براساس سادگی و پاکی و صداقت بنا کرده اند، هیچگاه درمانده نمی شوند.
۲۱۵- هدف از آموزش هنرهای رزمی، تنها پرورش کالبد قوی و نیرومند و مخصوصا بکار بردن ضربات سریع و قوی نیست؛ بلکه کشف مجهولات و دریافت کشف شهودهای مستقیم، هدف نهایی طریقت هنرهای رزمی جامعه می باشد.
۲۱۶- هنرهای رزمی مسابقه نیست که به اتمام برسد. هنرهای رزمی، زندگی در زمان حال است. باید از تک تک لحظات زندگی، نهایت استفاده را برد.
۲۱۷- برای ارتقاء سطح آگاهی و توانایی های خود در طریقت هنرهای رزمی جامع، دو کتاب بسیار نفیس «آیین رزم جامع» و «داستانهای ذن جامع» را باید با تمام وجودتان، با گوشت و پوست و استخوان، حس کنید.
۲۱۸- جنگجوی واقعی، شخصی است که برای بدست آوردن زندگی حقیقی، سعی و تلاش مضاعف و خستگی ناپذیر انجام می دهد.
۲۱۹- انسانهای وارسته و با ایمان و آگاه و قوی، به هیچ وجه به خودشان این اجازه را نمی دهند که به دیگران ظلم و ستم کنند؛ بلکه آنها همیشه حافظ صلح و آرامش و امنیت و سلامتی و سربلندی خود و اطرافیانشان هستند.
۲۲۰- هر کاری که میتوانید برای هدفتان انجام دهید، حتی خیلی کوچک، حتما به انجام برسانید و نگران آینده نباشید. آینده از همین زمان حال تشکیل شده و خواهد شد. پس، فقط در همین زمان حال، به فکر کارهای خدای گونه باشید.
۲۲۱- کسی که قدرت کنترل بر نفس خویش را نداشته باشد، قدرت انجام کارهای بزرگ و کنترل روی آنها را نیز نخواهد داشت.
۲۲۲- بزرگان واقعی، کسانی هستند که از دنیا و ظاهر بینی پرهیز می نمایند. به همین خاطر، القاب و مقام و ثروت هیچ کس، نه تنها ذره ای روی آنها تأثیر نمی گذارد، چه بسا تأثیر منفی هم داشته باشد. هر کاری راهی دارد، و راه وارد شدن به قلمروی بزرگان هم، پاکی، صداقت، صبر، استقامت و تواضع است.
۲۲۳- بکار بردن جملات مثبت تاکیدی، در حالت خودهیپنوتیزم، انسانها را داناتر و تواناتر می کند و آینده ای روشن را برای آنها رقم خواهد زد.
۲۲۴- بکار بردن کلمات پر قدرت، به انسان قوت قلب میدهد.
۲۲۵- انسانهای بزرگ، ابتدا در درون خودشان به آرامی و بدون هیاهوهای خارجی رشد می کنند و به بالندگی می رسند و وقتی زمانش برسد، یکدفعه فعال شده و با قدرت و دانایی و توانایی زیاد، دنیای خارج را فتح می کنند. این است مأموریت «طریقت دانایی و آیین رزم جامع».
۲۲۶- سخنان بزرگان، برای پاک کردن زنگار قلب و فکر و ذهن انسانها، بسیار مفید و لازم و ضروریست.
۲۲۷- سادگی یعنی حقیقت، و حقیقت یعنی زندگی.
۲۲۸- سخنان حکمت آموز جامع، زنده هستند و زمانی که انسان به وجد می آید، بصورت خودجوش از درون تراوش می کنند.
۲۲۹- همنشین در روحیه انسان بسیار تاثیر گذار است. اگر خواهان پیشرفت خودتان هستید، باید همنشینی مناسب برای خودتان پیدا کنید.
۲۳۰- هر چقدر سخنان، کوتاهتر و گزیده تر و پرمحتواتر و عمیقتر باشند، از قدرت نفوذ بیشتری برخوردار خواهند بود.
۲۳۱- وقتی آنقدر لطیف شدید که توانستید به درون خودتان متصل شوید، آنوقت است که می توانید سخنان درونی تان را بشنوید.
۲۳۲- زمانی که توانستید سخنان درونی تان را بشنوید، بلافاصله آن سخنان را یادداشت کنید که بسیار با ارزش و راهگشا می باشد.
۲۳۳- نظم و ترتیب در کارها یعنی صعود به قله های ترقی، و بی نظمی یعنی سقوط و شکست در کارها.
۲۳۴- اگر رهروی طریقت دانایی جامع با درون الهی اش به اطراف بنگرد و گوش فرا بدهد، بجز سخنان حکمت آموز جامع چیزی نخواهد دید و چیزی نخواهد شنید. زیرا همه عالم در حیطه خداوند متعال قرار دارد.
۲۳۵- پیشرفت و ترقی یعنی، انتقال تجربیات گذشتگان، به بهترین شکل ممکن به آیندگان و نسل های جدید.
۲۳۶- وقتی یک استاد حق جامع، با یک عاشق طریقت دانایی جامع، مشغول صحبت است، ناخودآگاه سخنانی از زبان دلش بیرون می آید که متعلق به دنیایی دیگر است؛ و آنگاه از لابلای صحبت ها، سخنان حکمت آموز جامع، تراوش می کند.
۲۳۷- عشق، موتور آفرینش است.
۲۳۸- آخرین درجه عرفان، عشق الهی است.
۲۳۹- شاگردان طریقت دانایی جامع، عمیق و آگاه و آینده نگر هستند.
۲۴۰- شاگردان طریقت دانایی جامع، زیرک و هوشیار و آماده هستند.
۲۴۱- علم و دانش و معرفت، در جهان ما، در حال جوش و خروش و چرخش هستند، تا زمانی که به درون یک استاد حقیقی، نفوذ کنند؛ آنگاه به آرامش رسیده، و شروع به تکثیر می کند. آرامش و ایمان و قدرت و …. نور درونی استاد حق، این گونه کسب میشود.
۲۴۲- خداوند متعال، نور حقیقی خودش را در درون خلوص و پاکی انسان ها، می تاباند.
۲۴۳- استاد حق، آیینه تمام نمای عشق الهی است که برای راحتی مخلوقات، از آسمان به زمین، آمده است.
۲۴۴- خداوند متعال، از انسانهای قوی، با ایمان و با اراده، خیلی خوشش می آید. به همین خاطر، من هم، خدای گونه فکر می کنم؛ و انسانهای قوی، با ایمان و با اراده را دوست دارم. در کنار این گونه افراد، احساس زنده بودن می کنم و خودم را به خداوند متعال نزدیکتر می بینم. کمترین نتیجه دوستی و همنشینی با این گونه افراد، احساس امنیت و آرامش و کسب آگاهی و نور الهی می باشد.
۲۴۵- هیچ چیزی برای یک سالک طریقت دانایی، حرام نیست! مگر این که او را از خدا، غافل و دور کند. اگر حتی یک دانه گندم معمولی باعث شود که سالک از خدا دور شود، آن دانه گندم برای آن سالک، حرام است.
اگر خدا بخواهد ادامه دارد…
جملات قصار و پند آموز عرفانی، که توسط الهامات درونی، از عالم بالا، به استاد «محمدرضا یحیایی» به صورت سخنان حکمت آموز جامع عطا شده است؛ باشد که راه گشای سیر و سلوک طالبین سیر الى الله واقع گردد.