ذن

هنگام کار به‌فکر محصول آن نباشید – داستان ذن

استاد «بونگ سو هان»(Bong Soo Han)، با قد متوسط و موهای خاکستری رنگ، اهل کشور کُره است. در گفتار و کردارش نوعی اقتدار یافت می‌شود. هیچ حرکت یا حرف زائدی ندارد. او از هنرمندان رزمی سنتی است که «هاپ کی دو» را از استادش در کشور کُره آموخته است. خود آن استاد نیز «هاپ کی دو» را تحت نظر استادی که طی مدتی دراز از دیگر استادان آموخته بود، تعلیم گرفته بود. دروسی که از استاد «هان» فرا گرفتم، تنها فراگیری مهارت‌های ورزشی نیست، بلکه درس زندگی است. من همیشه پس از ترک جلسۀ درس او، احساس غنی بودن می‌نمودم.
وقتی‌که شروع به آموختن «هاپ کی دو» با استاد «هان» نمودم، پنجاه ساله بودم («جو هیامز»«Joe Hyams»). از ابتدا، فرایند یادگیری به کُندی صورت می‌گرفت، و اغلب برایم دشوار بود، زیرا «هاپ کی دو» به بدنی بسیار نرم و انعطاف‌پذیر نیاز دارد. بدن من با بالا رفتن سنم، خشک شده بود و با مشکلاتی در ناحیۀ کمر مواجه بودم که مر از تعادل خارج می‌کرد، و هر ضربۀ پا در سطح بالاتر از کمر، دردهای شدیدی در من ایجاد می‌کرد. یادگیری من با حضور مردان بسیار جوانتر از من که به ‌آسانی قادر به انجام دادن حرکات بودند، بسیار پیچیده بود. چرا که لازم بود که من برای ایجاد تمرکز حواس بیشتر، تلاش بیشتری بکنم. خیلی از مواقع می‌شد که من تصمیم به ترک کلاس‌ها می‌گرفتم، حقیقتی که استاد « هان» هم فهمیده بود.
در یک بعدازظهر، پس از اتمام کلاس، استاد «هان» مرا برای صرف چای دعوت کرد، و پس از صرف چای، شروع به صحبت کرد: «هرگز موفّق به یادگیری نمی‌شوید، مگر آنکه به خودتان فرصت دهید. به نظر من، شما عادت کرده‌اید هر چیزی را به آسانی برای خودتان بدست آورید. ولی این روش زندگی کردن، یا حداقل روش هنرهای رزمی نیست.»
گفتم: «من صبور هستم.»
استاد در جواب گفت: «نه، اشتباه نکنید، من در مورد صبر صحبت نمی‌کنم. صبور بودن، به معنی داشتن قابلیت تحمل بدون ابراز شکوه و ناله در برابر مشکلات و سختی‌هاست. ولی فرصت‌دادن به خود، یعنی تلاش فعالانه برای رسیدن به یک هدف، بدون اینکه حدی برای مدت زمانی که بر روی یک رشته کار می‌کنیم، قایل شویم.»
استاد با سخنانش جانِ کلام را ادا کرد. من برای کسب مهارت معقول در شیوۀ او فرصت معینی را به خود داده بودم، و در واقع، از اینکه به‌سرعت در این راه موفّق نمی‌شدم، از خود نا امید بودم. وقتی‌که محدودیت زمانی را که برای خود قایل شده بودم از ذِهنم خارج ساختم، مثل این بود که بار سنگینی را از دوشم برداشتم؛ در عرض چند ماه، قادر به انجام دادن حرکات، همگام با بقیۀ کلاس شدم.
در کنار آن، ضمن استفاده از نصیحت استاد، مشکل دیگری را نیز رفع کردم. در آن‌زمان روی کتابی کار می‌کردم و کار به کُندی پیش می‌رفت، و همین مسئله مرا نا امید می‌کرد؛ زیرا توافق کرده بودم تا کار دیگری را پس از زمانی کوتاه شروع کنم، و این مسئله بر ذهنم فشار می‌آورد، و حال می‌دیدم که بر نقطه‌ای غلط تأکید داشتم. کاری کردم که با «هاپ کی دو» انجام داده بودم. زیرا به‌جای اینکه بیشتر متوجۀ پردازش کار باشم، صرفاً در فکر تکمیل و تولید آن بودم. سر انجام، وقتی «محدودۀ زمانی مشخص» برای اتمام کار را از ذهنم خارج نمودم، و بدون قایل شدن یک حد زمانی مطلق به‌کار پرداختم، توانستم بدون کوچک‌ترین اضطراب و تشویشی، کتابم را به پایان برسانم.

گفته‌ای ازکتاب مقدّس «بهاگاوادگیتا»:
«آنکه کنترل شخصی ندارد، نه عقل دارد و نه قدرت تمرکز فکر؛ و آنکه تمرکز فکر ندارد، آرامش ندارد؛ و آنکه آرامش ندارد، چگونه می تواند شاد و خرسند باشد؟»

مهم: وقتی به داستان واقعی بالا بیشتر تعمق می‌کنیم، متوجۀ این موضوع می‌شویم که؛ هر گاه شخصی فقط به‌فکر تولید کاری باشد و به محتوای آن‌کار و مخصوصاً کیفیت آن‌کار توجه کافی نداشته باشد، و تمامی ذهن خود را فقط به زمان خاصی برای تولید بیشتر معطوف نماید. مطمئناً نتیجۀ عمل خود را در وقت درو کردن، کامل و خوب و مناسب نخواهد یافت. زیرا عوض اینکه به‌فکر کیفیت خوب آن‌کار باشد، تمام وقت خود را صرف به انجام‌رساندن آن‌کار می‌کند؛ حتی اگر آن‌کار از کیفیت خوبی برخوردار نباشد. برای اینکه آن‌شخص فقط می‌خواهد تعداد کارهای خود را به آن حد حسابی که از قبل برای آن برنامه‌ریزی کرده بود، برساند. در صورتی‌که، انسان موفّق، کسی است که بدون کوچک‌ترین اضطراب و بدون قایل شدن یک حد زمانی مطلق، به‌کار خود می‌پردازد. در واقع باید برای گرفتن نتیجۀ خوب از کارتان، برای آن‌کار احساس مسئولیت نمایید.

حضرت امام علی می‌فرمایند:
«انسان شکیبا، پیروزی را از دست نمی‌دهد، هر چند زمان آن طولانی شود.»
(نهج‌البلاغه – حکمت ۱۵۳)

نوشته ی: استاد محمدرضا یحیایی – کتاب داستان های حکمت آموز جامع

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: ۰ میانگین: ۰]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
پیمایش به بالا