«چین دا»(Chin da) از استادان ذن در سرزمین چین بود. او بسیار دانا و آیندهنگر بود، به طوریکه او را فراتر از انسان معمولی میدانستند. وی سلولهای مغز انسان را به تعداد ستارگان عالَم میدانست، و از اینرو شاگردانش عمق آسمان را در چشمانش مییافتند.
استاد کلامی گُنگ و عمیق داشت. هیچکس کاملاً سخنان او را درک نمیکرد، و سخنانش بلافاصله پس از اَدا، فراموش میگشتند، ماهها و سالها بعد، بعضی از شاگردانش، ناخودآگاه آنها را به زبان میآوردند و مردم را از گفتار خویش به حیرت وا میداشتند. استاد از شاگردانش خواسته بود که در ذن به صدای آسمان گوش فرا دهند. بههمین خاطر، رهروان او راهی سفر شدند، تا تجربهای به وسعت آسمان پیدا نمایند.
مهم: وقتی به زندگی بزرگان نظری اجمالی بیافکنید، متوجۀ این موضوع خیلی مهم میشوید که، آنها خیلی دانا و آیندهنگر بوده، و همیشه عمق وجود هر چیزی را میدیدند. در این داستان واقعی، استادی میزیسته که، سلولهای مغز انسان را به تعداد ستارگان آسمان میدانسته، و آنقدر در این فکر ژرفاندیش بوده که شاگردانش عمق آسمان را در چشمانش مییافتند.
بهدلیل اینکه استاد، عمیق و دانا و آیندهنگر بود، موقع صحبتکردن، کسی کاملاً صحبتهایش را متوجه نمیشد؛ لذا صحبتهایش خیلی سریع فراموش میشد. ولی بعد از گذشت ماهها و سالها، بعضی از شاگردان بهطور ناخودآگاه ، سخنان استادشان را که مدتها قبل گفته بود، بهزبان میآوردند، و بههمین خاطر، مردم و حتی خودشان از گفتار خویش متحیر میشدند. تنها چیزی که استاد از آنها خواسته بود، این بود که به صدای آسمان گوش فرا دهند. اینکار زمانی میسر میشد که، به مسافرتهایی طولانی، برای بدست آوردن تجربهای، به وسعت آسمان، دست بزنند.
بعضی از اساتید، فراتر از انسانهای معمولیاند؛ فکر و صحبت و اعمالشان با دیگران فرق میکند. آنها با «گفتار و کردار و پندارِ»شان، برای ذهن اطرافیان خود برنامهریزی میکنند که بعد از گذشت مدتهای طولانی، آن برنامهریزیها عملی شده، و همان کارهایی که مَدنظر داشتند، بههمانصورت انجام میشود. اینگونه کارها، فقط از دست اساتیدی که به خودشناسی و خداشناسی، آگاهی و روشنایی رسیدهاند، برمیآید، همانطوریکه مهندسین و طراحان کامپیوترها، روی برنامه نویسی کار میکنند و میتوانند برنامه ریزیهای زیادی را توسط کامپیوتر انجام دهند، اساتید بزرگ «طریقت آگاهی جامع» نیز، میتوانند توسط علوم جامع (کالبد اثیری، هالههای نورانی اطراف بدن، مغناطیس انسانی، تلهپاتی، چاکراها، چی، پرانا، و …) برای شاگردان، و در صورت لزوم برای اطرافیان خود برنامهریزی نمایند، بهنحویکه برای مثال، صحبتهای زمان حال را بعد از گذشت مدت زمانی طولانیتر، بهصورت کاملاً ناخودآگاه بیان نمایند؛ طوریکه، خودشان و اطرافیانشان حیرتزده شوند.
استاد حکیم میفرماید:
«خداوند متعال، بوسیله نور و آگاهی الهی استکه با مخلوقات خود ارتباط برقرار مینماید.»
نوشته ی: استاد محمدرضا یحیایی – کتاب داستان های ذن جامع