مرد پولداریکه از نشستن در دفتر کار خود و پذیرایی از افراد تملقگو خسته شده بود، روزی نزد استاد ذن «تاکوان»(Ta kuan) رفته و پرسید: اوقات خود را چگونه بگذرانم؟
استاد، هشت حرف چینی روی کاغذ نوشت، و بهدست او داد:
هیچ لحظهای در این روز، وقت را با سانتیمتر و گوهر را با متر اندازه مگیر. امروز دیگر باز نمیگردد. هر دقیقهای برابر گوهری گرانبهاء پُر ارزش است.
مهم: وقتی به زندگی بزرگان نظری اجمالی بیافکنید، متوجۀ این موضوع میشوید که: آنها در تمام زندگیشان، هیچگاه زمان را با چیز دیگری عوض نمیکردند. زیرا به این موضوع خیلی خوب واقف بودند که: وقت طلاست. یعنی برعکس افرادیکه تمامی وقت خود را در زندگی، روی جمعآوری و اندوختن مال و املاک و ثروت و مقام و عنوان متمرکز میکنند؛ بزرگان بههیچ عنوان حاضر نمیشدند حتی یکدقیقه از وقت خود را بدهند و تمامی ثروت آنها را دریافت نمایند. زیرا، بزرگان به مرگ و زندگی پس از مرگ ایمان دارند. یعنی وقتی مرگ روی انسان سایه بیافکند، دیگر هیچچیز در دنیای پس از مرگ، از مال و املاک و … به کار او نمیآید. در واقع، او لُخت و عُریان به دنیا آمده است و لُخت و عُریان هم از این دنیا میرود. و هر چیزی را که با زحمت اندوخته است، به رایگان برای دیگران به ارث میگذارد.
اگر انسان عاقلانه فکر کند، در مییابد که باید برای آخرت خود توشهای مناسب ذخیره نماید. همانطوریکه در دنیا برای مسافرت کردن احتیاج به نقشه و راهنما و توشه و هدف دارد، در آخرت هم تمامی این موارد لازم و ضروری میباشند. براستی هیچچیز نمیتواند جای وقت و زمان را در دنیا برای انسان پُر کند. در واقع این زمان است که میتواند اعمال خوب یا بد را در خود ثبت و ضبط نماید. اگر کسی لحظات عُمر خود را به بهترین نحو ممکن طی نماید، هم در دنیا، و هم در آخرت، از سلامتی و آسودگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
همانطوریکه دوران کودکی، نوجوانی و جوانی طی میشوند و جای خود را به پیری و فرسودگی میدهند، ثانیهها جای خود را به دقیقهها، ساعتها، روزها، هفتهها، ماهها و سالها میدهند. قبل از اینکه خیلی دیر شود، باید کاری کرد. زیرا زمانی که گذشت، دیگر هیچگاه باز نمیگردد.
استاد حکیم میفرماید:
«قبل از اینکه خیلی دیر شود، باید توشهای برای سفرِ آخرت فراهم کرد. زیرا زمانیکه گذشت، دیگر هیچگاه باز نمیگردد.»
نوشته ی: استاد محمدرضا یحیایی – کتاب داستان های حکمت اموز جامع