رهروان ذن، دست کم ده سال نزد استاد میآموزند، تا بعد به دیگران بیاموزند. «تنو» (Tenno) که دوران آموزش را گذرانده بود، بهخدمت استادش «نان ئین»(Nan In)، جهت خداحافظی رفت. آنروز، اتفاقاً باران میبارید. «تنو» کفش چوبی به پا کرد و چتری بهدست گرفت. «نان ئین»، پس از خوش و بش، یاد آور شد: گمان کنم کفش چوبیات را در راهرو جاگذاردی. میخواهم بدانم، چتر دست راست آن است یا در سمت چپ؟
«تنو» که گیج شده بود، پاسخ فوری برای این پرسش نداشت. و دریافت که قادر نیست همیشه با ذن باشد. بههمین دلیل، به شاگردی «نان ئین» درآمد. و مدت شش سال دیگر به آموزش پرداخت، تا به ذن دائم دست یافت.
مهم: وقتیکه به اساتید اطراف خود نظری اجمالی میافکنید، متوجه این موضوع میشوید که، اساتید به چند دسته تقسیم میشوند: دستۀ اول، اساتیدی هستند که فقط یکسری دورههای تخصّصی را دیدهاند، و مشغول تدریس میباشند. دستۀ دوم، اساتیدی هستند که دورههای تخصّصی را دیدهاند و برای تقویت خود، دورههای فوق تخصّصی را هم طی میکنند، و بعد مشغول تدریس میگردند. دستۀ سوم، اساتیدی هستند که با عشق کامل، دورههای عملی و عمومی و تخصّصی و فوق تخصّصی را همراه با معرفت و نیّت پاک طی میکنند، و هرگاه به درجۀ «سامادهی» و روشنایی رسیدند، آنگاه مشغول تدریس میشوند. این دسته، همیشه و در همه حالت، با آگاهی کامل طی طریق میکنند. بههمین خاطر، شاگردان این دسته، در آینده، از بهترین اساتید زمان خود، و حتی از بزرگان بهنام قرنهای آینده خواهند بود. و نامشان همیشه به نیکویی و دانایی یاد میشود. دلیلش هم این است که؛ انسانهایی که به تجلّی آگاهی خود دسترسی پیدا نمایند، و به «سامادهی» و روشنایی برسند، همیشه گفتار و کردار و پندارشان بهصورت نور و روشنایی، راهنمای سالکین راه حق و حقیقت میباشد. و حتی بعد از گذشت قرنها، بشریت، از گفتار و کردار و پندار و نوشتههای آنها، در راه راستی و درستی، استفاده و سود میجوید. و دلیل آن این است که؛ انسانهایی که به «سامادهی» و روشنایی، و تجلّی آگاهی خود دسترسی پیدا کردهاند، با کشف و شهودهایی که انجام میدهند، همیشه دهها و صدها و حتی هزاران سال، از زمان خود جلوتر میافتند. و با گذشت سالها پیشرفت و تکنولوژی، تازه انسانها در مییابند که فلان استاد یا دانشمند یا عالِم، به چه معرفت و آگاهی و دانشی دسترسی داشته، که با گذشت اینهمه سال، و دارا بودن اینهمه تکنولوژی، تازه به گوشهای از نتایج آن بزرگواران میرسیم. و همه اینها مربوط به ضعف ما، از دور بودن «کشف و شهود» و «تجلّی آگاهی معنوی» و «سامادهی» و «روشنایی» میباشد. ما انسانها، در صورتی اشرف مخلوقات خواهیم بود که، به این وادی معنوی، دسترسی پیدا نماییم.
استاد حکیم میفرماید:
«اساتید باید ابتدا نور هدایت کنندۀ درونی و الهیِ خود را فعّال کرده، و آنگاه توسط آن نورِ اشراق، دیگران را هدایت نمایند.»