انرژی جنسی یعنی عظیم ترین نیروی خلاق جهان هستی را هدر ندهید.
به دلایل زیر:
یکی از عوامل بسیار مهمی که باید در زندگی روزانه به دنبال آن باشیم، تعادل است. تعادل، یکی از سه قانون برتر کائنات است و عمل کردن به آن، باعث می شود در زندگی همیشه مرکز ثقل مطمئنی داشته باشیم و همانند پاندول گاهی در طرف راست و گاهی در طرف چپ نباشیم، بلکه همواره در مرکز باشیم. دو عامل بسیار مهمی که برای تعادل نیاز داریم:
۱.انرژی جنسی
۲.تنفس
وقتی بتوانیم این دو عامل را تحت کنترل خودمان در بیاوریم، می توانیم کل بدنمان را در اختیار داشته باشیم و از حالت ماشینی و ربات گونه بودن، بیرون بیائیم. دیگر عکس العملی نیستیم و تحت تاثیر واکنش های بیرونی قرار نمی گیریم. این دو عامل و کنترل شان، کمک بزرگی به حفظ تعادل در وجود ما می کنند، هرچند در کمال تاسف، امروزه هر دو عامل را از دست داده ایم و هیچکدام از آنها تحت کنترل ما نیستند.
کسی که با یک خشم یا غرور یا حتی یک حرف ساده از کوره در می رود، نمی تواند هیچ کنترلی روی انرژی جنسی خودش داشته باشد.
چرا هر کسی نمی تواند وارد مسیر اصلی شود؟ به خاطر بی نظمی و هرج و مرجی است که فرد با انرژی جنسی اش دارد.
انرژی جنسی مستقیما روی کلمه و کلام ما تاثیر می گذارد و با آن در ارتباط است. به همین خاطر، افرادی که هیچ کنترلی روی کلام و زبان خود ندارند، به صورت واضح، نمایانگر افرادی هستند که هیچ کنترلی روی انرژی جنسی خود ندارند. همچنین، کسانی که راز نگهدار نیستند و نمی توانند راز خود یا دیگران را حفظ کنند، مشخصا هیچ کنترلی روی انرژی جنسی خود ندارند.
در برخی اوقات ممکن است در خوابها ببینیم که پرنده یا تعدادی از پرندگان را کشته ایم. پرنده ها چون سمبل روح القدس به شمار می روند و روح القدس با انرژی حیاتی ما در ارتباط است، به همین خاطر، وقتی انرژی حیاتی خود را از دست می دهیم (که عمدتا به صورت شهوت است) در خوابها می بینیم که پرنده یا پرندگانی را کشته یا نابود کرده ایم.
اسب، سمبل و نماد نیروی جنسی (غریزه جنسی) است و در انتهای مسیر، زمانی که فرد بتواند مسیر را تمام کند، این اسب صاحب بال می شود و می تواند پرواز کند. پگاسوس، اسب افسانه ای و اسطوره ای یونان باستان، مرتبط با همین سمبل یعنی غریزه جنسی بوده است. اسب بالدار، از نمادها و سمبل های پایانی مسیر است، برای افرادی که توانسته اند مسیر خودشناسی بینگ خود را تمام کنند.
درباره براق در منابع آمده است:
نام مَرکبی آسمانی است که پیامبر در سفر شبانهٔ خود، معراج، مسیر بین مسجدالحرام در مکه تا مسجدالاقصی را بهوسیلهٔ آن پیمود. در کهنترین روایات اسلامی موجود از واقعهٔ معراج، از این مرکب یاد شدهاست؛ گرچه در جزئیات موضوع و توصیفات ظاهری آن اختلاف بسیار است. در بیشتر روایات، جانوری سپید رنگ با جثهای میان اَستَر و درازگوش توصیف گشته که دارای چشمهای قرمز بوده و نزدیک رانهایش دو بال داشته، و در هر گام به اندازه میدان دید خود پیش میرفتهاست.
اسب، سمبل و نماد غریزه جنسی است و کسانی که توانسته اند ایگوهای خود را از بین ببرند و بر غریزه خود فائق آیند، در انتهای مسیر، این اسب صاحب بال می شود و سفید می گردد(چون همه ایگوها و پلیدی ها از بین رفته است) و می تواند پرواز کند. در شب معراج، پیامبر سوار بر مرکبی به نام \”بُراق\” می شود که دارای دو بال است. واقعه معراج، بال در آوردن اسب که نماد غریزه جنسی است و همچنین حدیث (اسلم شیطانی علی یدی) (شیطان من به دست من تسلیم شد) سه علامت مهم برای پایان مسیر درونی پیامبر می باشد.
هرچقدر تسلط بیشتری بر انرژی جنسی مان داشته باشیم، به قانون اول یا قانون عشق نزدیکتر هستیم و با قانون یکی می شویم، چرا که کل قانون بر پایه انرژی جنسی است و رئیس دادگاه الهی یا رئیس قانون، عصایی در دست دارد که مرتبط با انرژی جنسی است.
چرا به انرژی حیاتی، انرژی خلاق گفته می شود؟ چون یا آن را دفع می کنیم و جهنم و ایگو را بوجود می آوریم، یا آن را ذخیره و تبدیل می کنیم و بدن های شمسی و کانشسنس را بوجود می آوریم. در هر دو صورت، انرژی حیاتی خلق می کند و نیرویی سازنده است.
ایگو چگونه بوجود می آید ؟
۱.انرژی جنسی مان را از دست می دهیم.
۲. تحول ادراک نمی کنیم. (تحول ادراک یعنی تبدیل احساسات پست به احساسات متعالی)
پرنده ها، مظهر روح القدس هستند. فلامینگو، سمبل و نماد کمک مادر الهی و همراهی اوست. رنگ قرمز آن، نمایانگر بخشی از مسیر و همچنین مرتبط با رنگ انرژی جنسی در درون ماست. (مادر الهی، بخش زنانه روح القدس به شمار می رود.)
در درون ما دزد بد وجود دارد. این دزد بد، انرژی جنسی ما را به نفع لذت ها و شهوت ها، به نفع ایگوها و دیمن می دزدد. در طول زندگی، بارها و بارها اعمال مرتبط با شهوت انجام داده ایم و این دزد بد را قوی تر کرده ایم. در برخی مواقع، این دزد درونی بد، ما را تحریک می کند که اعمال مرتبط با شهوت انجام دهیم و انرژی حیاتی مان را از دست بدهیم. وقتی این دزد بد در وجود ما فعال می گردد، ما وارد ضمیر نا آگاه و ضمیر ناخودآگاه پست مان می شویم (یعنی لایه های درونی تر وجودمان، که بالطبع دارای ایگوهایی با اتم های بزرگتر و سنگین تر است.) دزد بد می آید و ما را به سمت ایگوهایی می برد که نمی دانستیم اصلا وجود دارند.
تمام احتلام ها، به خاطر این است که ما وارد جهنم درونی خودمان شده ایم، ولی نتوانسته ایم انرژی را به طرف بالا بیاوریم و در منطقه ای گیر افتاده ایم و به ناچار، انرژی را از دست می دهیم تا بتوانیم (با دست خالی) به بالا بیاییم. همه مردم وارد جهنم می شوند، اما عده بسیار کمی، سالم (بدون از دست دادن انرژی) از آن بیرون می آیند.
اولین چیزی که تشرف یافته با آن کار می کند، آب های جنسی است. این آب های جنسی، در انسانهای عادی، تیره و سیاه است. اکثر انسانها در این حالت و رنگ از انرژی جنسی به سر می برند. در این آب های سیاه و تیره، همه نوع ایگویی را می توان پیدا کرد. به همین خاطر، لازم است که این آب های مرده و سیاه را تبدیل و تصفیه کنیم به وسیله تمرینات تنفسی همانند همسا و … . آب مرده، در اصطلاح انرژی جنسی ای است که روی آن اصلا کار نشده است. کسی که نمی تواند با انرژی جنسی یا آب های جنسی کار کند، نمی تواند وارد مسیر شود و از لحاظ درونی یا ایزوتریکی، اخته به حساب می آید. برخی ادیان، یا دست رد به انرژی جنسی زده اند، چون فکر می کنند کار با آب های جنسی، بازی کردن با آتش است (تفریط) و یا بیش از حد از آن استفاده کرده اند و آن را به طرف نوعی شهوترانی برده اند (افراط) لازم است که تعادل داشته باشیم تا رحمت و عدالت در درون مان به موازنه برسد و یکسان شوند.
وقتی در خوابها می بینیم که کفشی به پا نداریم، این امر نشان می دهد که انرژی حیاتی مان را به خوبی تصفیه و تبدیل نمی کنیم. صندل یا کفش: با انرژی حیاتی در ارتباط است و مسیر را برای ما باز می کند و به وسیله آن می توانیم مسیر را برویم. کسی که خودسازی می کند همیشه باید کفش رزم به پا داشته باشد؛ برای جنگ با ایگوها و نفسانیات.
سمبل های خواب
دریا: سمبل جریان زندگی است.
دریاچه: نماد ذهن (دریاچه متلاطم است، آرام است، ناخالص است و …)
آب : سمبل انرژی جنسی و حیاتی ماست؛ آب های جنسی.
کسی که بر ستون فقرات خود تسلط داشته باشد می تواند بر دیگران هم تسلط داشته باشد. همچنین بر عناصر طبیعت و عناصر درونی خودش نیز مسلط می گردد، اما تسلط بر ستون فقرات، زمانی اتفاق می افتد که فرد بر انرژی جنسی خود تسلط داشته باشد، چون وقتی که انرژی جنسی در بدن ما به تدریج ذخیره می شود، وارد ستون فقرات می شود و در آنجا در اثر تبدیل و تصفیه به حالت انرژی در می آید و مهره به مهره بالا می رود تا به مغز برسد. وقتی انرژی جنسی تبدیل و تصفیه شده به مغز می رسد، غده هیپوفیز را از حالت آهکی در می آورد و نرم می کند و چاکرای تاج به تدریج باز می شود.
از نظر ایزوتریکی ازدواج کردن، امری تشرفی و درونی به شمار می رود و به همین خاطر،مرتبط با مسیر درونی و تشرفی است. بهترین نوع ازدواج هم، ازدواج کامل است یعنی کار کردن با انرژی حیاتی.
به همین خاطر، چهار نوع همسر وجود دارد:
۱.همسر کارمایی : (کسانی که به تدریج در طول زندگی، پوست همدیگر را می کنند و همدیگر را آزار می دهند.)
۲.همسر تفریحی : (کسانی که دائما در حال مسافرت و گشت و گذار و سیاحت هستند و خوش می گذرانند.)
۳.همسر زندگی معمولی : (کسانی که زندگی عادی و معمولی دارند، فرزند به دنیا می آورند، کارهای روزانه زندگی را انجام می دهند و …)
۴.همسر متعالی (ازدواج کامل) : کسانی که همدیگر را از نظر روحی و معنوی متعالی و رفیع می کنند و از لحاظ معنوی و روحی به همدیگر کمک می کنند تا در مسیر درونی پیشرفت کنند و جلو بروند. در این نوع ازدواج ها، زوجین هر دو اهل خودسازی و معنویت هستند.)
وسوسه، همیشه در ما بحران و خلاقیت بوجود می آورد، چون مرتبط با انرژی جنسی است و انرژی جنسی، سازنده و خلاق است. باید این بحران را با چیزی مناسب یا الگویی خوب یا نظم و ترتیب ایزوتریکی از بین ببریم و از طرف دیگر، اگر این خلاقیت برای بینگ و خداوند باشد، به ما کمک می کند از وسوسه بیرون بیائیم. (در درون وسوسه همیشه عناصری وجود دارد که به ما کمک می کند تا بر وسوسه غلبه کنیم.) اگر از این خلاقیت درست استفاده کنیم، در مسیر به جلو می رویم و پیشرفت می کنیم، ولی اگر درست استفاده نشود، باعث سقوط مان می شود یعنی اگر این خلاقیت برای بینگ نباشد، به نوعی رفتن به طرف وسوسه را توجیه خواهیم کرد. وقتی بر وسوسه غلبه می کنیم، وسوسه یا آتش، به ما نور، خرد، حکمت، اراده، صلح، عشق و آرامش می دهد ولی اگر نتوانیم آتش وسوسه را کنترل کنیم، این آتش ویرانگر ما را خواهد سوزاند و سقوط خواهیم کرد. لازم به ذکر است که وسوسه می تواند انواع مختلفی داشته باشد ولی سخت ترین وسوسه، وسوسه جنسی است. برای غلبه بر وسوسه، لازم است که با وسوسه ها رو به رو شویم، با این وجود، باید از خطرات غیر ضروری پرهیز کنیم و از برخی شرایط و اتفاقات دوری کنیم. اگر وسوسه ها را شکست دهیم، همه درها گشوده می شود.
آتش باعث خلقت شده و خلقت را زنده نگه می دارد. آتش در درون ما، انرژی جنسی ماست. اگر به سمت پایین آن را هدایت کنیم، ایگوها را تغذیه می کنیم و اگر تصفیه و تبدیلش کنیم و به طرف بالا بفرستیم، اجزاء بینگ را تغذیه می کنیم. به همین خاطر، کاری که با انرژی جنسی مان می کنیم، سرنوشت و آینده ما را تعیین می کند. بقیه کارها در اولویت بعدی هستند. لازم و ضروری است که این انرژی هدر نشود و سپس، لازم و ضروری است که این انرژی تبدیل و تصفیه شود.
انرژی جنسی چون فرّار است، ما را اذیت می کند و به همین خاطر، ما در جهان فیزیکی به سراغ ایگوها و ارضاء کردن آنها می رویم. با انجام تمرینات تنفسی همانند همسا، می توانیم انرژی جنسی را تبدیل و تصفیه کنیم و آن را در درون مان کنترل کرده و به حرکت در آوریم.
خیلی از انسانها می خواهند در زندگی فیزیکی به تعادل برسند، اما هیچ وقت به تعادل نمی رسند، چون نمی توانند یا اصلا نمی خواهند انرژی جنسی خود را کنترل کنند، ذخیره کنند و سپس آن را تبدیل و تصفیه نمایند. به همین خاطر، تا زمانیکه با انرژی جنسی کار نکنیم، به تعادل نخواهیم رسید و اگر تعادل و آرامشی هم در درون داشته باشیم، موقتی خواهد بود و با کوچکترین مانع و مشکلی، ممکن است عصبانی و خشمگین شویم. برای اینکه به رهایی کامل و نهایی برسیم، لازم است که با انرژی جنسی کار کنیم و یکی از بهترین تمرینات برای تبدیل و تصفیه انرژی جنسی، تمرین تنفسی همسا است. علی الخصوص این تمرین را زمانی باید انجام دهیم که تحت تاثیر و فشار ایگوها هستیم که مهم ترین آنها ایگوی شهوت است. پس، هر موقع شهوت، ذهن و احساس شما را در بر گرفت، بهترین کار این است که تمرین تنفسی همسا را انجام دهیم.
تمرین تنفسی «هَم سا»
برای کار با ایگوها و از بین بردن آنها توسط مادر الهی، احتیاج به انرژی درونی تصفیه شده داریم که این انرژی درونی، می تواند به طرق بسیار تولید و تبدیل شود و برای استفاده در خدمت مادر الهی قرار گیرد. هَم سا، تمرین تنفسی به شمار می شود که در طی آن، انرژی در درون تولید و تبدیل می شود و در خدمت مادر الهی قرار می گیرد.
تمرین تنفسی هَم سا (Ham Sah)، باعث می شود تنفس حالت مثبتی پیدا کند و متمایل به درون شود. چون در بیشتر اوقات بعد منفی و قمری بر انسان حاکم است و انرژی حالتی متمایل به بیرون دارد و به هدر می رود و به طرف بیرون جاری است. تمرین هم سا، این روند را برعکس می کند. هَم، بعد مردانه و شمسی است و سا، بعد زنانه و قمری است.
تمرین: نحوه انجام تمرین بدینگونه است که ابتدا دم را طولانی و از طریق بینی انجام می دهیم در حالیکه به صورت ذهنی مانترای «هَم» را می گوئیم. بعد از آن، حبس دم انجام می گیرد و بازدم را به صورت سریع و کوتاه از دهان انجام می دهیم در حالیکه مانترای «سا» را به صورت زبانی می گوئیم. این تمرین می تواند در ابتدا در تایم ۲ دقیقه ای انجام شود، صبح و ظهر و هنگام غروب. کم کم می توان مدت تمرین را بیشتر کرد و به ۲۰ دقیقه رساند. لازم است در هنگام حبس دم ها در ابتدا دقت کنیم که فشار زیادی به ریه ها و نایژه ها وارد نشود و در ابتدا حبس دم ها ده ثانیه باشد و با پیشرفت و تمرین بیشتر و به تدریج زمان حبس دم ها زیادتر شود. دم ها و بازدم ها و همچنین حبس دم، باید به صورت آگاهانه، منظم و عمیق انجام گیرد. نباید در هیچکدام از آنها، هیچ نوع فشاری به ارگان های داخلی وارد شود.
لازم به یادآوری است که همسا می تواند هم به صورت نشسته و هم ایستاده تمرین شود. معمولا بهتر است قبل از انجام مراقبه، تمرین شود تا انرژی درونی بهتری برای انجام مراقبه داشته باشیم. هیچ خطری در انجام تمرین تنفسی هم سا وجود ندارد و فقط تمرین تنفس به صورت آگاهانه برای تولید و تبدیل انرژی است.
هم سا، تمرین تبدیل انرژی برای افراد مجرد به شمار می شود (متاهل ها هم می توانند آن را تمرین کنند) و به وسیله این تمرین، ما می توانیم انرژی حیاتی اولیه و درونی را به انرژی الهی تبدیل کنیم.
خیلی از انسانها می خواهند در زندگی فیزیکی شان به تعادل برسند، اما نمی رسند، چون نمی توانند انرژی جنسی شان را کنترل کنند.
در سالهای پایانی نژاد پنجم، نژاد آریایی قرار داریم. در انتهای هر نژادی یا باید فرشته شویم یا دیمن (دیو). چون هر نژادی باید در نهایت، محصول خود را ارائه دهد. به همین خاطر، یا باید بالا برویم و فرشته شویم و یا پایین برویم و دیمن شویم. در کائنات هیچ ارتعاش ثابتی وجود ندارد. بنابراین، ما نمی توانیم در یک سطح بمانیم، اگر بالا نرویم، لاجرم به پایین خواهیم رفت. اگر می خواهید بدانید بالا می روید یا پایین، به اعمال خود نگاه کنید. اعمال ما (یعنی: فکر- احساس- انرژی جنسی) نشان می دهند که ما در چه وضعیتی هستیم؛ در حال صعود یا در حال سقوط؟!
انرژی جنسی که در اختیار ما قرار داده شده، متعلق به بینگ ماست و هر نوع سو استفاده از انرژی جنسی، باعث زخمی شدن بینگ ما می شود. به همین خاطر، ممکن است در خوابها ببینیم که پدر مان زخمی شده یا در حال خونریزی است. بنابراین، انرژی حیاتی یا جنسی ما، انرژی الهی است که به هیچ عنوان نباید از دست برود یا در راه هایی ایگویی و شهوانی مورد استفاده قرار بگیرد. این انرژی، لازم است ابتدا ذخیره و سپس تبدیل و تصفیه گردد و به طرف بالا، به سوی قسمت های بالاتر وجودمان فرستاده شود تا سایر اجزای بینگ از آن استفاده کنند. هیچکس نمی تواند بدون کار کردن با انرژی جنسی، به رهایی و رستگاری نهایی برسد.
رابطه مستقیمی بین خشم و انرژی جنسی وجود دارد. هر جا که نمی توانیم خشم مان را کنترل کنیم و همانند آتشفشان منفجر می شویم و عکس العمل نشان می دهیم، این امر گویای آن است که همین اتفاق از لحاظ انرژی جنسی برای ما می افتد. (در هنگام شهوت اگر خودتان را به درستی مشاهده کنید، به راحتی معنای این منفجر شدن را خواهید فهمید.) یعنی هیچ کنترلی روی انرژی جنسی مان نیز نداریم و به همان شیوه، آن را از دست می دهیم. به همین خاطر، برای اینکه خشم مان را بتوانیم کنترل کنیم، لازم است که انرژی جنسی مان را نیز بتوانیم کنترل کنیم (انرژی جنسی همانند جیوه، حالت فرّار دارد و نمی تواند یکجا باشد ولی با انجام تمریناتی همانند همسا می توان این انرژی را تا حدودی تحت کنترل خودمان در بیاوریم و به آن تسلط داشته باشیم.) منظور از کنترل در اینجا سرکوب نیست، بلکه ذخیره کردن و سپس تبدیل و تصفیه نمودن آن است.
بین خشم و از دست دادن انرژی جنسی رابطه بسیار مستقیمی وجود دارد. به همین خاطر، وقتی انرژی جنسی مان را از دست می دهیم، انسان های خشمگینی می شویم و برعکس. وقتی انرژی جنسی به وسیله تمرینات تنفسی (مانند همسا) تبدیل و تصفیه می شود، باعث می شود از نیرو استفاده کنیم و آن را از دست خشم خارج کنیم. خشم از نیرو به صورت شرطی شده استفاده می کند که در انتها به خشونت می انجامد، در حالیکه وقتی اسنس ما از نیرو استفاده می کند، کار را بدون اینکه به دیگران آسیبی برسانیم، انجام می دهیم. به همین خاطر، ما می توانیم از نیرو استفاده کنیم ولی خشمی در آن وجود نداشته باشد. معمولا خشم از نیرو استفاده می کند تا مانعی را از سر راه بردارد که ایگو نتوانسته بدست بیاورد. بقیه ایگوها نیرو را ندارند و فقط در ایگوی خشم، ما این نیرو و قدرت را می بینیم.
رابطه ترس و انرژی جنسی، یک رابطه معکوس است. هر جا انرژی جنسی زیاد است، ترس کمتر است. هر جا انرژی جنسی کمتر است، ترس زیاد است. اما این نکته اساسی را نباید فراموش کنیم که هر چقدر انرژی جنسی را بیشتر از دست بدهیم، ترس مان نیز به همان میزان، بیشتر و بیشتر می شود. به همین خاطر، ترس در افراد کهنسال بیشتر است. چرا؟ چون انرژی جنسی کمتری دارند.
سگ : سمبل انرژی جنسی ماست. سگ هم می تواند ما را به طرف جهنم هدایت کند و هم می تواند ما را در مسیر هدایت و راهنمایی کند. بستگی به این دارد که چگونه از انرژی جنسی مان استفاده می کند.
در پشت انرژی جنسی ما، احساس و ذهن ما قرار دارد. همانگونه که انرژی جنسی، روی احساس و ذهن ما تاثیر می گذارد، به همان میزان، احساس و ذهن ما نیز، بر روی انرژی جنسی مان تاثیر می گذارند. به همین خاطر، اگر ذهن و احساس ما پاک و متعالی باشد، روی انرژی جنسی ما تاثیر خواهد گذاشت و آن را متعالی خواهد کرد. (بنابراین، باید مواظب و مراقب احساس و ذهن مان باشیم و از احساسات و عواطف پست و از افکار بد و منفی پرهیز کنیم.) از طرف دیگر، وقتی انرژی جنسی ما پاک و متعالی گردد (به وسیله انجام تمرینات تبدیل و تصفیه انرژی همانند همسا و پرانایاما و … ) روی ذهن و احساس ما اثر خواهد گذاشت و ذهن و احساس ما را پاک و متعالی خواهد کرد.
قدرتمندترین چیزی که ایگو از آن تغذیه می کند، انرژی جنسی یا انرژی حیاتی است. به همین خاطر، لازم است با انجام برخی تمرینات تنفسی همانند همسا و پرانایاما، انرژی جنسی را از دست ایگوها خارج کنیم و به اسنس کانشسنس بدهیم تا به جای اینکه ایگوها را تغذیه کند، اسنس و کانشسنس مان را تغذیه نماید. بنابراین، هر چیزی که به نوعی باعث شود انرژی حیاتی را از دست بدهیم، باید در مقابل آن بایستیم، چون سیاه یا سفید بودن ما، یا بالا و پایین رفتن ما، به واسطه کاری است که با این انرژی انجام می دهیم و کار کردن با این انرژی، مسیر را برای ما باز می کند.
انرژی جنسی، سازنده و خلاق است و می تواند خلق کند، هم در جهان بیرونی، که می تواند یک انسان را بوجود آورد و هم در جهان های درونی، که می تواند بدن های شمسی را خلق کند که مرتبط با تشرفات آتش می باشند. بنابراین، لازم است علاوه بر اینکه به صورت زبانی و لفظی گله و شکایت نمی کنیم به صورت ذهنی نیز این کار را انجام ندهیم چون در این صورت، انرژی جنسی باعث تقویت و قوی تر شدن ایگو در ذهن مان می گردد. گله و شکایت نکنیم نه به صورت کلامی و نه غیر کلامی (ذهنی).
معمولا انرژی جنسی، در حالتی همانند سیستم خروج از مرکز، از درون به سمت بیرون جاری می شود؛ به خاطر این مسئله، زمانی که یک شخص خوابهای شهوت آلود مبتنی بر مرکز جنسی می بیند، احتلام شبانه اتفاق میافتد. اگر یک نفر بتواند سیستم حیاتی خود را نظم و سازماندهی بخشد و بجای بکارگیری سیستم خروج از مرکز، او سیستم مرکز گرا (متمایل به مرکز) را جایگزین کند، باعث می شود که نیروی جنسی با استفاده از تکنیک ترنسمیوتیشن (تبدیل انرژی) از بیرون به سمت درون جاری شود، در این صورت حتی اگر یک خواب شهوانی نیز ببیند، احتلامی صورت نمی گیرد. اما بخاطر اینکه یک شخص مسائل جنسی خود را به شکل مرکزگرا (متمایل به مرکز) شکل نداده، در نتیجه، عملا احتلام صورت می گیرد و از دست دادن اسپرم یا مایع بیضه ای را منجر می شود. اگر یک شخص بخواهد که از احتلام جلوگیری کند، باید بداند که چگونه به نیروی جنسی خود نظم دهد و آن را سازماندهی کند. این نیروها در درون خود با تنفس، پرانا، زندگی در ارتباط هستند و این واضح است.
استاد سامائل آئون ویور
7 دیدگاه دربارهٔ «انرژی جنسی – استاد سامائل آئون ویور»
سلام ممنونم بابت این مطلب عالیتون ❤️🔥
خیلی میخوام بیشتر توضیح بدید راجبش .
اصلا اینا رو نمیدونستم
سلام. سپاسگزارم.
بسیار عالی.
❤️🔥
سلام
بسیار جالب بود
لطفا به ما آگاهی بیشتری بدید
واقعا این چیزهارو نمیدونستم
سپاسگزارم 🙏
درود بر شما
خیلی خیلی خیلی ممنونم واقعا کمک بزرگی کردید.
انشالا همه بتوانیم این انرژی را کنترل کنیم♥️🤲🏼
و در راه درست و خوب از آن استفاده کنیم
سلام عالی بود،
امکانش هست توضیح و یا منبعی رو برای تعریف واژه ی ایزوتریکی بدید،تعریف کاملی ازش پیدا نکردم
با درود
به معنای درونی و معنوی می باشد.
موفق و پیروز باشید