شاگردی از مکتب «تِندای»(Ten dai) که از مکاتب فلسفی بودیسم است، به اقامتگاه استاد ذن، «گاسان»(Ga san) آمد، تا نزد او به تحصیل ذن پردازد. چند سال بعد که از خدمت استاد میرفت، استاد به او گفت: تحصیل سطحی و نظریِ حقیقت و راستی، فقط بهعنوان وسیله، جهت جمعآوری وسائل وَعظ مفید است. بیاد داشته باش، اگر به عبادت طولانی (تفکر) دست نزنی؛ چراغ حقیقت خاموش خواهد شد.
مهم: وقتی به زندگی بزرگان نظری اجمالی بیافکنید، متوجۀ این موضوع خیلی مهم میشوید که، آنها بههیچ وجه خود را کامل نمیپنداشتند. بلکه همیشه و در همه حال، در جستجوی راه کمال بودند. این نیست که شخصی با درس خواندن بتواند به تکامل برسد و ادعا کند که کامل است. زیرا همانطوریکه زندگی در حال حرکت و رو به رُشد است؛ عِلم و معرفت و حِکمت هم در حال تغییر و رو به رُشد است. بزرگان خِردمند در طریقت دانایی، با اعمال و رفتارشان به ما میفهمانند که، انسان هر چقدر وارد راه طریقت دانایی و معرفت الهی شود، باید بیشتر فعالیت کند و بیشتر کـَند و کاو نماید. زیرا انسان هر چقدر بار معلوماتش بیشتر شود، سئوالات و مجهولات بیشتری گریبانگیرش میشود؛ و این خود نشاندهندۀ این امر مهم میباشد که، دانشمندان و بزرگان و اساتید واقعی کسانی هستند که؛ هر چقدر بیشتر در عِلم و دانش و معرفت پیشرفت مینمایند و خِردمندتر میشوند، بیشتر وقت خود را برای تفکر و عبادت طولانی جهت شکرگزاری از خداوند، صاحب جلال و جبروت و حِکمت و معرفت و حقیقت و نور، صرف مینمایند. غـرور و ظواهر دنیا نمیتواند دانشمندان و اساتید واقعی را در غُـل و زنجیر خود درآورد. در واقع، آنها دنیا را در راه معرفت الهی، سه طلاقه کردهاند. این افراد، همیشه خود را وقف خداوند کردهاند، یعنی همۀ کارهایشان خدایی است. حتی خواب این افراد مقدّس است. زیرا آنقدر غرق در سیر اِلیالله شدهاند که تمامی سلولهای بدنشان با خداوند متعال عجین گشتهاند . در اینحالت میگویند فلان شخص به خدایی رسیده است. این افراد خود را قطرهای ناچیز در مقابل اقیانوس بیکران الهی میبینند. در مقابل این بزرگان، اشخاص ظاهربین و کمجنبه و دنیوی هم هستند که، همه چیز را برای خودشان میخواهند. اینان حتی اگر وارد مکاتب و ادیان شوند، باز هم آنها را برای دنیا طلبی و خودخواهیشان میخواهند. در این داستان واقعی، استادی دانا و حکیم، به شاگرد خود امر به معروف و نهی از منکر میکند. و اگر در آن تعمق نمایید، متوجۀ این موضوع مهم میشوید که، تحصیل سطحی و نظری حقیقت و راستی، فقط بهعنوان وسیله، جهت جمعآوری وسائل وعظ مفید است. و اگر سالکین راه حقّ و حقیقت به تفکر (عبادت) طولانی دست نزنند، چراغ حقیقت و نور راهنمایشان خاموش خواهد شد، و دیگر نمیتوانند هدف والای خود را که همانا تکامل الهی و کسب معرفت و حقیقت الهی میباشد، ببینند. و اگر کسی نتواند چیزی را ببیند، مطمئناً راه را گم خواهد کرد. و متأسفانه علاوه بر خودشان، دیگران را هم به گمراهی و ذلالت میکشانند. در واقع اگر یک فرد عادی گمراه شود، فقط باعث گمراهی و هلاکت خود خواهد شد. ولی اگر یک فرد دانشمند و عالِم گمراه شود، یک گروه و حتی یک جامعه را به گمراهی، هلاکت و ذلالت میکشاند. پس بارِ مسئولیت علما و دانشمندان خیلی سنگینتر از افراد عادی جامعه میباشد. زیرا خداوند قبل از اینکه از نادانان پیمان بگیرد برای کسب علم، از علما پیمان گرفته است برای تعلیم علم و دانش و معرفت برای افراد نادان.
استاد حکیم میفرماید:
«افراد پرهیزکار و مقدّس، آنقدر رِخنه در درونِ سیرِ اِلیالله کردهاند، که تمام سلولهای بدنشان، با خداوند متعال عَجین گشتهاند.»
استاد حکیم میفرماید:
«دانشمندان حقیقی، کسانی هستند که، دنیا را در راه کسبِ معرفتِ الهی، سهطلاقه کردهاند.»
استاد حکیم میفرماید:
«همانطوریکه زندگی در حال حرکت و رو به رُشد است، علم و معرفت و حکمت هم، در حال تغییر و رو به تکامل است.»
استاد حکیم میفرماید:
«انسان هر چقدر بارِ معلوماتش بیشتر شود، سئوالات و مجهولاتِ بیشماری گریبانگیرش میگردد؛ و این امر، نشاندهندۀ علم و حکمت بیکرانِ الهی میباشد.»
استاد حکیم میفرماید:
«اگر یک فرد عادی گمراه شود، فقط باعث گمراهی و هلاکت خود خواهد شد. ولی اگر یک فرد دانشمند و عالِم گمراه شود، یک گروه یا شاید یک جامعه را به گمراهی و هلاکت و ذلالت بکشاند. پس بارِ مسئولیت علما و دانشمندان خیلی سنگینتر از افراد عادی جامعه میباشد. زیرا خداوند قبل از اینکه از نادانان پیمان بگیرد برای کسب علم، از علما پیمان گرفته است برای تعلیم علم و دانش و معرفت به افراد نادان.»
نوشته ی: استاد محمدرضا یحیایی – کتاب داستان های ذن جامع