ذن

فعالِ غیر فعال – داستان ذن

«جیم لائو» استادِ هنر رزمی «وینگ چان»، بیست و هشت ساله است (۱۹۷۹) و قالبی مشابه قالب «بروس لی» دارد. او به هنگام جوانی «وینگ چان» را تحت نظر استادِ بزرگِ «بروس لی» آقای «ایپ مَن» افسانه‌ای، در کشور «هنگ کنگ» آموخت. «لائو» قد متوسط و اندام نسبتاً لاغری دارد. بازوها و پاهایش چون فولاد آبدیده و در عین حال انعطاف‌پذیر، چون ترکۀ بید است، به‌طوری‌که او می‌تواند در نزدیک‌ترین فاصله با حریف، با لگد، بر چانۀ او ضربه وارد کند!
در اولین دیدار از آکادمی «وینگ چان» آقای «جیم لائو» در «لُس آنجلس» که به این منظور اختصاص یافته بود، با تعجب متوجه شدم که تمامی شاگردان با لباس‌های شخصی خودشان مشغول تمرین می‌باشند. در ضمن، این مکان قبلاً فروشگاه بود. «لائو» پیراهن نخی همراه با شلوار گرمکن آبی بر تن داشت. وقتی من را به ایشان معرفی کردند، من در مقابل او سر فرود آوردم، همان‌طور که هنگام ملاقات با هنرمند بلند پایۀ رزمی مرسوم است. او اَدای احترام مرا نادیده گرفته، به من دست داد و خواست که او را فقط به نام کوچکش (جیم) صدا بزنم («جو هیامز»«Joe Hyams»).
این جوّ غیر رسمی، شاخصی از رشتۀ «وینگ چان» است که به نام «بوکس چینی» شهرت دارد، و در حال حاضر، یکی از عامه پسندترین رشته‌ها در هنرهای رزمی در تمام «هنگ کنگ» و اروپا است. این رشته از هنرهای رزمی، به‌علت سهولت و رویکرد واقع‌بینانه به مبارزه، در اذهان مردم آمریکا نیز جای باز می‌کند. هنرمندان «وینگ چان» از لحاظ مهارت طبقه‌بندی نمی‌شوند، و در آن برای مشخص ‌شدن مبتدیان از تعلیم دهنده، مطلقاً از کمربندهای رنگی استفاده نمی‌شود. وقتی شاگردی به رتبه‌ای از مهارت دست می‌یابد، ممکن است استادش یک مدال کوچک، و یا نشان لیاقت شخصی به او اهدا کند.
بر خلاف استاد «بروس لی»، که مصمّم بود یک ستارۀ سینما شود، نخستین آرزوی استاد «جیم لائو» این است که، تعداد پیروان علاقه‌مند به هنر رزمی «وینگ چان» افزایش یابد. اکثر افرادی‌که به «وینگ چان» روی آورده‌اند، تجربیاتی از دیگر هنرهای رزمی داشته‌اند. علی‌رغم روش تعلیم غیر رسمی استاد «جیم لائو»، او در قبال پیشرفت فرد فرد شاگردانش، احساس مسئولیت می‌کند.
این اواخر، یک‌روز ما مشغول انجام حرکت «قفل شدن دست‌ها» بودیم . این‌حرکت طوری است که به‌نظر می‌رسد دست‌های شما و حریفان به‌هم قفل می‌شود، و نام آن‌هم به این‌دلیل است. در حین انجام این حرکت، تعلیم گیرندگان «وینگ چان» می‌آموزند که پیام‌های نهفته‌ای را که از دستان حریفشان دریافت می‌کنند، تعبیر کنند، و بدین ترتیب، از مقصود و عمل و یا عکس‌العمل احتمالی حریف آگاهی می‌یابند. هر حرکت دست، می‌تواند نشانه‌ای از جابه‌جایی وزن بدن، یعنی تغییر در وضعیت بدنی و یا تعیین مسیر احتمالی ضربۀ بعدی باشد. این امر می‌تواند حاکی از چگونگی ضربۀ بعدی باشد که مشخصاً می‌تواند یک ضربۀ از پایین به بالا (آپرکات)، یک چرخش از جلو، و یا یک اِعمال فشار به‌طور مستقیم باشد. قطع تماس دست شما با دست حریف، زمینۀ مناسبی برای آمدن ضربه از طرف او می‌شود. وارد آوردن فشار روی دست حریف، باعث بالا کشیده‌شدن شما می‌شود، که در نتیجه به آسانی تعادل خود را از دست می‌دهید.
در این تمرین، هر یک از دو طرف، سعی می‌کند علائمی از طرف مقابل دریافت کند، در حالی‌که در عین‌حال سعی در پنهان ساختن علائم خود دارد و نمی‌خواهد که حریف به مقصودش پی برد. این فن، به شما می‌آموزد که چگونه حملۀ احتمالی حریف را قبل از وقوع دفع نمایید، و در عین‌حال، مرکزیت و کنترل خود را هم حفظ کنید؛ البته نه از طریق افراط در عمل یا عکس‌العمل، و نتیجه اغلب مات شدن طرف مقابل شما است.
این تمرین برایم بسیار ناامیدکننده بود؛ زیرا، استاد می‌توانست از طریق لمس دستانم، مقصد مرا بفهمد، درست مانند کسانی‌که فکر دیگران را می‌خوانند. من بارها بی‌تاب شدم و خواستم ضربه بزنم، ولی استاد هر دفعه متوجه شد، و حتی قبل از اقدام جواب داد و اغلب باعث به‌هم خوردن تعادلم شد. سرانجام به عقب رفت و دستانش را به نشانۀ پایان یافتن درس بالا برد. همراه او قدم زنان به‌سوی ماشینش رفتم، او گفت:
«شما بایستی بیاموزید که برای انجام‌دادن هر کار، شکیبایی و آرامش را جایگزین حرکات ناشی از هیجانات و عصبانیت‌ها نمایید. بین دو هنرمند عالی‌رتبۀ هنرهای رزمی، فقط یک اشتباه ممکن است منجر به شکست شود. قبل از تبادل ضربات، احتمالاً چند دقیقه‌ای صرف ایجاد شکیبایی و طرح نقشه می‌شود، در حالی‌که هر یک از دو طرف، حریف خود را محترمانه زیر نظر می‌گیرد، وضعیت و طرز ایستادن او را بررسی می‌کند، ایده می‌گیرد و تجدید قوا می‌کند. وقتی‌که یک‌طرف آمادۀ انجام حمله می‌گردد، ممکن است حریفش سریعاً وضعیت خود را عوض کند، و اگر عکس‌العملِ اضافه نشان دهد، حریفش آن‌را به‌خاطر می‌سپارد. این عکس‌العملِ اضافه، ضعفی به‌حساب می‌آید که حریف در فرصت مناسب، از آن سود خواهد جُست.
بازیکن خوب می‌داند که علت این حرکات چیست: فرآیند پی‌بردن به افکار طرف مقابل، و چاره جویی. یک بازیکن خوب، صبور است. او هوشیار و مراقب اوضاع است، و بر نفس خود مُسلط است، و در فرصت مناسب، دانسته‌هایش را به‌کار می بندد.»
بعدها، شاهد مبارزه‌ای بین دو استاد هنرهای رزمی بودم. در حالی‌که در انتظار دیدن یک نمایش باشکوه بودم، دو مرد را دیدم که حالت مبارزه به خود گرفته بودند، و در حال مطالعۀ محتاطانۀ یکدیگر برای چندین دقیقۀ متوالی بودند. برخلاف مسابقۀ «بوکس»، این مبارزه عاری از حملات خُدعه‌آمیز و ضربات نمایشی بود. برای مدت‌زیادی دو حریف مثل دو مجسّمه، بی‌حرکت مانده بودند. ناگهان یکی از آنها سریعاً اقدام به حرکت کرد، طوری‌که من متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد، اگر چه نقش بر زمین شدن حریفش را دیدم. مسابقه پایان یافت، و دو استاد به یکدیگر تعظیم کردند، و تشک مسابقه را ترک گفتند.
در جلسۀ بعدی، در مورد این اتفاق با استاد «جیم لائو» صحبت کردم، او گفت: «حالا شما قدرت صبر و تحمل را بر روی تشک مبارزه، مشاهده کردید. قدرت مشابهی برای غلبه بر مشکلات زندگی به‌کار می‌رود. وقتی‌که مشکلی ایجاد می‌شود، نه با آن بجنگید، و نه آن‌را اِنکار کنید؛ بلکه مشکل را پذیرفته و مورد مطالعه قرار دهید.
برای یافتن راه حل برطرف ساختن مشکل، صبور باشید، و سپس خود را کاملاً برای انجام دادن تصمیمی که به نظرتان صحیح است، آماده سازید.»
سخنی از «بروس لی»، یکی از بزرگان و اساتید هنرهای رزمی:
«شما و حریفتان یکی هستید، و بین شما رابطۀ همزیستی وجود دارد. شما با حریفتان زندگی می‌کنید، و مکمل او هستید، حملۀ او را می‌گیرید، و با نیروی او بر او پیروز می‌شوید.»

مهم: وقتی به داستان واقعی بالا بیشتر تعمق و تفکر نماییم، متوجۀ این موضوع خیلی مهم می‌شویم که؛ برای پیروز ‌شدن در مبارزه، و یا کاری، حتماً نباید تمام توان خود را صرف آن‌کار کرد. طوری‌که مثل مسلسل و قطار وار، فقط بخواهیم با ضربات خود، آن‌را از پا در آوریم.
اگر به انسان‌های ناموفّق نگاهی عمیق بی‌اندازید، متوجۀ این موضوع خواهید شد که، تمامی آنها «فعالِ غیرفعال» هستند. یعنی آنها تمام توان و انرژی خودشان را صرف حرکات و فعالیت‌های اضافی و به درد نخور می‌کنند. در انتها هم با خستگی مفرط، مزۀ تلخ شکست را می‌چشند. حالا اگر این افراد بجای «فعالِ غیرفعال»، صبور باشند و با آرامش کامل و به دور از هیجانات و عصبانیت‌ها، افکار خود را متمرکز نمایند. مطمئناً با درایت و تجربه‌ای که کسب کرده‌اند، می‌توانند در یک موقعیت و فرصت مناسب، حریف خود را شکست دهند.
انسان‌های موفّق و پیروز، همیشه و در همه حال، از «فعالِ غیرفعال» پرهیز می‌نمایند. آنها همیشه و در همه حال، در حالت آرامش کامل و درایت به سر می‌برند. به‌همین خاطر است که آنها همیشه در صحنۀ زندگی موفّق و پیروز هستند.

استاد حکیم می‌فرماید:
«کسی‌که به آرامش و ظرفیت و معرفت و حکمت و حقیقت درونی دسترسی پیدا نماید، متلاطم بودن فضای اطراف، و ناملایمات روزگار، نمی‌تواند او را از مأموریت مقدّس الهی‌اش دور نماید.»

نوشته ی: استاد محمدرضا یحیایی – کتاب ذن جامع

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: ۲ میانگین: ۵]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
پیمایش به بالا