«برونیسلا کاپر»، شخصی که دو دهۀ قبل مرا («جو هیامز»«Joe Hyams») با هنرهای رزمی آشنا ساخته بود، مرا با عقیدههای جالب دیگر آشنا ساخت، و آن «عَدم فعالیت آگاهانه» بود. «برونی»، این شخص بسیار مؤدب و آقامنش، در میان اروپائیان اصیلزاده بهشمار میآید. او در «لهستان» بهدنیا آمده است، و تحصیلاتش را در «ورشو» و «برلین» گذرانده است. او در هیجده سالگی قهرمان کم سن و سال شمشیر زنی بود، و هنوز هم (۱۹۷۹) با اینکه نزدیک به هفتاد سال سن دارد، بهعنوان یکی از بهترین شمشیر زنان بهشمار میرود.
یکروز تلفنی از او دعوت کردم که اگر برایش امکان دارد، نهار را با هم باشیم.«برونی» گفت: «متأسفم، امرروز روز عَدم فعالیت من است.»
من در اعتراض گفتم: « صرف نهار، کاری جز خوردن نیست.»
«برونی» خندهای کرد و گفت: «پسرِ خوب، اگر من قرار نهار با شما بگذارم، این خودش کاری بهحساب میآید، در حالیکه امروز، من نبایستی کاری انجام دهم.»
در جواب گفتم: « لطفاً توضیح دهید.»
او توضیح داد که: «در زندگی کنونی، ما هرگز جایی برای بیکار و باطل گشتن نداریم. مفهوم عَدم فعالیت، در اینجا هیچ ربطی به باطل نشستن ندارد؛ بلکه خود نوعی فعالیت و تمرین بهحساب میآید.
عَدم فعالیت را در اینجا با وقفه در موسیقی مقایسه کنید. وقفه، بهمعنای تمام شدن موسیقی نیست، بلکه جزئی از موسیقی است. اگر آهنگسازی در تمام طول موسیقی، وقفهای به تمام معنا را در نظر نگیرد، این امر به مانند ایجاد برش در یک جسم است. بنا به گفتۀ «کلود دباسی»: «موسیقی از فضاهای خالی بین نُتها تشکیل می شود.» بهعبارتی بهتر، استادان سخن، مانند هنرمندان رزمی، کسانی هستند که به وقفه و آرامش (عَدم فعالیت) بههمان اندازۀ فعالیت اهمیت میدهند.»
بهنظر میرسید «برونی» میخواست بفهماند که مکث و خلاء در معنای واقعی، به شخص مهلت برآورد و سنجیدن موجودیت خود را در مرحلهای که در آن قرار دارد، میدهد.
جلسۀ بعدی که با استاد «بروس لی» ملاقات کردم، جریان صحبتم را با «برونی» با وی در میان گذاشتم .
استاد «بروس لی» خندهای کرد و گفت: «میدانید که حق با اوست. این مکث در خلال فعالیت، یکی از اَسرارِ کارِ من نیز هست. بسیاری از هنرمندان رزمی، بهسرعت مثل طوفان بهطرف مقابل حمله میکنند، بدون اینکه نتیجۀ آن حمله را بر حریفشان مشاهده کنند. هر وقت من حمله میکنم، همیشه سعی میکنم بین حملات، وقفهای ایجاد کنم، و قبل از اینکه حمله را مجدداً ادامه دهم، حریف و عکسالعملهایش را کاملاً تحت مطالعه و بررسی قرار میدهم. من وقفه و سکوت را با فعالیت همراه میکنم؛ بنابر این، به خود فرصت میدهم تا پردازش درونی خود و حریف را بررسی کنم.»
سالها بعد، مدتها پس از اینکه استاد «بروس لی» برای بازی در فیلمهای سینمایی به کشور «هنگ کنگ» سفر کرده بود، سرانجام من به اهمیتِ «توقف فعالیت» در هنر او (جیت کان دو) دست یافتم. اکثر هنرمندان رزمیکار، از یکسری الگوهای تکراری فنون استفاده میکنند، ولی استاد «بروس لی» هرگز خود را به طی یک مسیر یکنواخت محدود نساخت. به عبارتی، او بهطور مداوم نتیجۀ ضربۀ حاصله از محیط را سریعاً به حرکات خودش منتقل میساخت. به این معنی که برای ارزیابی موقعیت، مکث میکرد، و حرکاتش را مطابق با تقاضای آن شرایط و موقعیتِ خاص تعدیل مینمود. او به حریفش اجازه نمیداد تا حرکاتش را به او تحمیل کند، بلکه حریفش را مجبور میساخت تا نسبت به عمل او عکسالعمل نشان دهد. او غالباً در حملاتش وقفه ایجاد میکرد تا حرکاتش را در طی مبارزه دستهبندی و منظم سازد.
اخیراً برای مطابقتدادن این عقیدۀ انتزاعی «توقف فعالیت» با زندگیم، راهی یافتم. مدتها اجازه داده بودم که برنامههای شغلیام طراح مسیر زندگیم باشند. روزی سخت تحت فشار قرار گرفتم و احساس کردم که نکات مشترکی در تجربههای من وجود دارد. اغلب در طی مبارزه، به حرفهای استاد «بروس لی» عمل میکردم، برای از نو دستهبندیکردن حرکاتم وقفهای ایجاد میکردم، و سپس حمله را ادامه میدادم. چرا این امر نبایستی بتواند در مسائل فعلی زندگیم صادق باشد؟
علیرغم تمامی فشارها و تراکم برنامههایم، تصمیم گرفتم یکروز مرخصی بگیرم. وقفهای که در طی آن، کاری نکنم و به مطالعۀ وضعیت و موقعیتم بپردازم، اینتوقف برایم بس شگفتی به بار آورد. در این مدت، وضعیت نابسامانم را تحت بررسی قرار داده، و آنرا بر یک رشته رفتارهای قابل وقوع در آینده بنا نمودم، و مصمّم گشتم که خود در تعیین برنامۀ زندگی شخصیام پیشقدم شوم. بدین ترتیب پی بردم که «عَدم فعالیت» گاهی میتواند از «فعالیت»، مؤثرتر واقع شود.
سخنی از «تاکوآن»،یکی از بزرگان و اساتید ذن:
«ذهن بایستی منحصر به هیچ جایی نباشد.»
مهم: وقتی به داستان واقعی بالا بیشتر تمق و تفکر نماییم، متوجۀ این موضوع خیلی مهم میشویم که؛ برای کسب موفّقیت در تمامی مراحل زندگی، میتوانیم از تکنیک «غیر فعالِ فعال» استفادۀ بهینه ببریم. اگر به زندگی افراد ناموفّق دقت کنید، متوجۀ این موضوع میشوید که، آنها فقط نگاهشان بطرف جلو بوده، و تمام وقت خودشان را صرف حرکت بطرف جلو کردهاند. حتی بعضی از آنها فکر میکنند که در خط مستقیم بطرف جلو و جادۀ پیشرفت قدم بر میدارند؛ در صورتیکه آنها در خط دایرهای شکل به دور خودشان میچرخند. حالا اگر اینگونه افراد، از تکنیک «غیر فعالِ فعال» استفادۀ بهینه نمایند، به درجات بالاتر خواهند رسید. یعنی ابتدا باید این افراد به خودشان فرصت کافی برای استراحت بدهند، و آنگاه با دید بازتری به عقب برگردند، و از ابتدا بهموضوع کاری خودشان توجۀ کافی نمایند؛ در انتها هم، از کاری که انجام دادهاند، یک نقشه و طرح گویا و خلاصه بکشند. حالا به آن نقشه نگاه کنند و ببینند که آیا در اینمدت، کارها خوب پیشرفت کرده یا نه؟ مشکلی نبوده؟ راه درست بوده؟ منفعت کرده یا ضرر؟ و …؟ وقتیکه خوب کارهایتان را بررسی کردید، تازه میتوانید به ضعفها و مشکلات و حتی راهحلهای ممکن پی ببرید. پس، آدم عاقل، سرش را پایین نمیاندازد، و همینطوری بدون هدف و برنامه و نقشه به راهش ادامه نمیدهد. بلکه، آدم عاقل، با برنامۀ از پیش طراحی شده قدم بر میدارد، و هر از چند گاهی هم به عقب خود بر میگردد، تا ببیند که راه را درست رفته یا نه؟ و در واقع، از ضعفها و مشکلات خود، که در طی این راه متوجه گردیده، بهره برداری بهینه مینماید؛ و با درایت و بردباری و مخصوصاً علم و عمل، راه خودش را تا مقصد بعدی هموار میکند.
اگر به انسانهای موفّق بیشتر نگاه کنید، متوجۀ این نکتۀ اساسی و مشترک در تمامی آنها خواهید شد که، در تمامی کارهایشان از تکنیک «غیر فعالِ فعال» استفادۀ صحیح و بهینه میبرند. در واقع، انسانهای موفّق، موسیقی دلنواز موفّقیت خودشان را با وقفهها و فضای خالی بین نُتهایشان بهقدری زیبا نظم داده، و با اعمالشان مینوازند، که اطرافیانشان را با آن آهنگ موزون و زیبا، سِحر خود مینمایند. به این تکنیک در مرحلۀ تصفیۀ عرفانی، «محاسبه» میگویند.
محاسبه یعنی؛ سالک باید هر شب، کارهای خودش را که از صبح تا شب انجام داده، بررسی مجدد نماید. تا ببیند که آنروز را در کارهایش موفّق بوده یا نه؟ و اگر اشتباهی مرتکب شده، فردا دیگر آنرا انجام ندهد، و حتی اگر میتواند، آن اشتباه را جبران نماید. در واقع محاسبه همان ایجاد وقفه در کار، برای اجرای کار صحیحتر و مفیدتر میباشد.
حضرت رسول اکرم میفرمایند:
«هیچ بندهای مؤمن نخواهد بود، مگر اینکه بهحساب کارهای خودش رسیدگی کند، شدیدتر از محاسبه یک شریک از شریک دیگر خود، و محاسبه مولا از بندهاش.»
حضرت امام علی میفرمایند:
«کسی که از خود حساب کشد، سود میبرد؛ و آنکه از خود غفلت کند، زیان میبیند؛ و کسی که از خدا بترسد، ایمن باشد؛ و کسی که عبرت آموزد، آگاهی یابد؛ و آنکه آگاهی یابد، میفهمد؛ و آنکه آگاهی یابد، میفهمد؛ و آنکه بفهمد، دانش آموخته است!»
نوشته ی: استاد محمدرضا یحیایی – کتاب ذن جامع