«تندرای فو»(Tondrai Fu) استاد ذن «تندای» بود؛ ولی بیشتر وقت خود را به نوشتن داستانهای سادهای صرف میکرد که مطالب ذن در آنها بهصورتی شیرین بیان شده بود. استادان دیگر ذن، از اینکه استاد بزرگ وقت خود را صرف نوشتن داستان برای کودکان میکند، او را به باد تمسخر و انتقاد میگرفتند؛ ولی توجهی به تمسخر آنها نمیکرد، و هر بار مطالب عمیقتری را در رابطه با ذن «تندای» مطرح مینمود. پس از هفت سال، تعدادی بیشمار از جوانان که همان کودکان دیروز بودند، به رهبری او نهضتی بزرگ را بر علیه «چوآن لش»(Choan Lesh) امپراطور مستبد چین شروع کردند؛ در حالیکه استادان فاخر ذن، هنوز به دنبال رهروان معتقد و متناسب میگشتند.
مهم: از آنچه گفته شد در مییابیم که، اساتید خِردمند، کسانی بودند که بهترین و مهمترین اعمال را با درایت و حکمت در سادگی و راحتی انجام میدادند. برای آنها ظاهر قضیه به هیچ وجه مهم نبوده، و تنها ملاک آنها همان درایت و حکمت و آیندهنگری نسبت به آن موضوع بوده است. بههمین خاطر، در این داستان واقعی میبینیم که استادی دانا و خردمند، طوری برنانهریزی کرده بود که بعد از گذشت هفت سال، بَذری را که کاشته بود و از آن نگهداری کرده بود، به ثمر رسید، و از میوۀ آن درخت، بیشتر اقشار جامعه استفاده بردند. در صورتیکه اساتید دیگر که به ظاهر قضیه نگاه کردند،و حتی موجب آزرده خاطر شدن و رنجش استاد خردمند هم شدند، بعد از گذشت هفت سال، همچنان در ابتدای راه خود بوده، و نتوانسته بودند حتی یک قدم به جلو بگذارند.
یک ضربالمثل قدیمی میگوید:
«سالک آن استکه آهسته و پیوسته رود؛ نهآنکه گاهی تُند و گاهی خسته و گسسته رود.»
وقتی به این داستان واقعی نگاهی عمیقتر میانداریم، متوجۀ این موضوع میشویم که، در چین «ذِن استاتیک» که دعوت به سکون و خاموشی و گوشهنشینی میکرد، بهوسیله این استاد خردمند (تندرای فو) جهتی جدید گرفت و به «ذِن دینامیک» و متحرک تغییر یافت، که مردم را به تحرک و نبرد میخواند. یعنی در عبادت و بندگی، تنها گوشهنشینی و راز و نیاز با خداوند ملاک نیست؛ بلکه جلوگیری از ظلم و ظالم و جهاد در راه خدا هم از ارکان اصلی عبادت ما انسانها میباشد.
در این زمینه، زندگینامۀ پیامبران ، ائمۀ اطهار و اولیاءالله (س) میتواند راهگشای بشریت باشد. مخصوصاً قیام خونین سالار شهیدان حضرت امام حسین ، ثارالله.
حضرت امام علی میفرمایند:
«انسان شکیبا، پیروزی را از دست نمیدهد، هرچند زمان آن طولانی شود.»
استاد حکیم میفرماید:
«کسیکه به آرامش و ظرفیت و معرفت و حکمت و حقیقت درونی دسترسی پیدا نماید، متلاطم بودن فضای اطراف، و ناملایمات روزگار، نمیتواند او را از مأموریت مقدّس الهیاش دور نماید.»
نوشته ی: استاد محمدرضا یحیایی – کتاب داستان های ذن جامع